رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: كران دساي به روايت كران دساي

کران دسای به روایت کران دسای

زندگی کران دسای به روایت خودش   يك سال كه خانواده من در كلمپونگ زندگي مي‌كردند، باران از روزنه‌اي در سقف چكيد و آدم‌هاي توي عكس خانوادگي‌مان را تبديل به ارواح كرد. پدربزرگم ناپديد شد. توي عكس، پدربزرگم بچه‌اي بود نشسته زير چراغ خيابان، مشغول از بر كردن ديكشنري انگليسي. او با بورسيه و با…

ادامه مطلب