شکلهای زندگی: درباره ماکسیم گورکی
گذر از تیپ به شخصیت
نادر شهريوري (صدقي)
ماکسیم گورکی (1936-1868) نیازی به پیداکردن راهی بهسوی تودهها نداشت زیرا خودش جزء تودهها بود. سهگانه «دوران کودکی»، «در جستوجوی نان» و «دانشکدههای من» روایتی داستانی از زندگی پرفرازونشیب گورکی در میان تودههاست. داستان «دوران کودکی» گورکی چنان که از عنوانش پیداست…
در سال ۱۹۱۶ ماکسیم گورکی در نامه ای به رومن رولان خواست که زندگی نامه بتهوون را به نگارش درآورد و درتوضیح خواسته خود نوشت: «هدف ما این است که الهام بخش عشق و اعتماد به زندگی به نسل جوان خود باشیم. می خواهیم از انسان درس قهرمانی بیاموزیم. باید به انسان فهماند که او…
ماکسیم گورکی[۱] در کشور ما نامی آشناتر از دیگر نویسندگان شوروی است. در سی و چند سال گذشته، بیشتر آثار او، از مادر، بزرگترین حماسهی او گرفته تا داستانهای کوتاه و اشعار انقلابی زیبایش، بهفارسی درآمده و شرح حالهائی بسیار دربارهی او نوشتهاند.
قحط سال ۱۹۸۲ بود. من میان سوخوم[۱] و اوچمچیری[۲] بر صخرههای کنار رود کودور[۳] نشسته بودم. از آنجا تا دریا تنها سنگاندازی فاصله بود و غریو برخورد امواج بهساحل از میان همهمهٔ شادی بخش جویبارهای صخرهها بهوضوح شنیده میشد.