قصهی زنی که ترس از «آبرو» تمام زندگیاش را پر میکند. ناآشنائی به مسائل جنسی در نوجوانی او را در منگنه میگذارد. میشود اسیر خانواده، سپس اسیر شوهر. به زور او را شوهر میدهند. عشق به بچهها او را در تنگناهای اسارت باقی میگذارد و دستش را میبندد برای انجام هرخواستهای