رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: محمود طیاری

داستان آدینه (۵۵): از هیچ شروع شد اثر محمود طیاری

گفت: “یه پالتو داشت مثل جیگر زلیخا. سوراخ، سوراخ. .” و خندید. دعوا اینطوری‎ شروع شده بود، مثل هر شب. بابام گفت: “مگه تو منو ندیده بودی؟” و رویش را به ما کرد. من گفتم: “بابا شوخی کرد.” و او پاپی شد: “بار اولی که رفتم خونه‎شون به ننه اکبیریش گفتم مادر! این من، این‎…

ادامه مطلب