ولادیمیر نابوکوف (١٩٧٧-١٨٩٩) علاوهبر علاقهاش به ادبیات، عاشق پروانهها و شطرنج نیز بود. علاقهاش به پروانهها او را به خاطرههای خوش از کودکیاش میبرد و علاقهاش به شطرنج فراتر از علاقه او به یک «بازی» صِرف بود. نابوکوف در بازی شطرنج امکانات بیانتهایی میدید که موقعیت تدافعیاش را در برابر حملات رقیب، مستحکم میساخت.
«صدایم کن اسماعیل».
«موبیدیکِ» هرمان ملویل با این جمله شروع میشود. راوی از خواننده میخواهد او را اسماعیل صدا کند. اما اگر اسماعیل نام واقعی راوی است، راوی دیگر چه لازم میبیند از همان اولین کلماتِ داستانش از خواننده بخواهد او را اسماعیل صدا کند؟ شاید اسماعیل نام واقعیاش نباشد، در این صورت نام واقعیاش…
بعضی از مهمترین شخصیتهای داستانی حسین سناپور را «آدمهای بیکار اما پرمشغله» تشکیل میدهند؛ مثل حسام راوی داستان «دود» که اگرچه بیکار اما بسیار پرمشغله است. آنقدر پرمشغله که نمیداند با اینهمه کار چه کند. «… من که نمیدانم سراغ لادن بروم یا رئیس، یا به محل کار مهتاب، یک خرده دیر کنم باید بروم…
شکلهای زندگی: تأملی بر نوشتههای محمود حسینیزاد
همچون دوشنبهها
نادر شهریوری(صدقی)
«سالِ تولد بالا بود و سالِ فوت پایین، بینشان دو، سه سانتی فاصله»١
١- در داستانهای محمود حسینیزاد گاه آغاز زندگی پایان آن است فقط دو، سه سانتی فاصله میانشان وجود دارد؛ بعدها آن دو، سه سانت فاصله میان زندگی و مرگ خاطرههایی…
شکسپیر در آثار خود تنها به مهمترین مسائل زندگی آدمی نمیپردازد، بلکه در نمایشهای خود دورهای فشرده، اما تضمینشده از سیاست را با هنرنمایی پادشاهان به نمایش درمیآورد.* مقصود از نمایش تضمینشده آن است که هر پادشاه و صاحبقدرتی در سیکل بعدی خود قربانی است
شاید لااقل یکبار این جمله به گوشمان خورده باشد که یک روز صبح گرگور زامزا بیدار میشود و میبیند تبدیل به حشرهای عظیم شده است اما این تنها زامزا نبود که در زندگیاش با امری محال مواجه میشد