شاید شعله ور هم اندازه رگ خواب و بوتیک گرم و دوست داشتنی نباشد، اما همچون اغلب آثار حمید نعمت الله از لحظه های نابی بهره می برد که از قریحه و غریزه سینمایی سازنده اش حکایت دارد. قریحه ای که حالا با تسلط بر مدیوم نیز همراه شده است
«تنگه ابوقریب» از معدود فیلمهایی است درباره جنگ که «سینما»ست؛ سینمایی اما زیادهگوی که یکجاهایی در مسیر روایتش لَنگ میزند اما میدانی آنچه -گاهی- بر تصویر مینشیند «سینما»ست؛ چون تصویر است که حرف میزند و این مدیون اشراف کارگردان است
در ۵روزی که از جشنواره گذشته؛ فیلمهای زیادی با داشتههای متفاوت و البته واکنشهای گوناگون دیدهایم. فیلمهایی با طیفی از دوستداران و البته شماری مخالف؛ که این تنوع البته در ذات سینماست که نه با رکورد کار دارد و نه با تعداد گلهای زده؛ و همه چیز را سلیقه و دانستههای تماشاگر روشن میکند.
تابستان1840- چشم انداز مزرعه ای وسیع در یک روز عادی در لوییزیانا- خورشید بی رحمانه می تابد و تا چشم کار می کند، سیاهپوستان در گوشه و کنار زمین عرق ریزان مشغول کارند! آن سوتر اما، سیاهی تاپ تاپ مردی بر شاخه درختی تنومند خودنمایی می کند که با دستانی بسته و طناب دار بر…