«داستانها، مانند حقههایی افسونگر، خلق شدهاند چون تاریخ حامی رویاهامان نیست.» آنطور که استیون میلهاوزر در شاهکارش «مارتین درسلر: داستان یک خیالپرداز آمریکایی» این کار را میکند. این رمان حیرتانگیز در اصل حکایتی اخلاقی و نمایی خیالی از چیزهایی است که قرن بیستم میلادی وارثشان است
داستان «آیزنهایم شعبدهباز» داستان شعبدهبازی است که نزدیک به دویست سال پیش، «زمانی که هنر سحر و جادو در اوج شکوفایی بوده»، میزیسته است. او که تردستی بیهمتاست، نمایشهایی شوم و شیطانی بر صحنه میآورد و از مهارت خود برای از میدان بهدرکردن رقبا مدد میجوید.