رمان کوتاه یا نولای «درک یک پایان» نوشته جولین بارنز، داستان بهپایانرسیدن یک جوان نابغه به نام ایدریئن (یا همان آدریان) است. مسئله اساسی رمان، مواجهکردن خواننده با مضمون کتاب است که شاید بشود اینطور خلاصهاش کرد،
تمام کتاب را که بخوانید یک سؤال را پیشروی خواهید آورد: «رابطه بین قدرت و هنر چگونه شکل گرفت؟» سؤالی با جوابهای بسیار. جوابهایی متناقض و گاه مضحک. رمان «هیاهوی زمان»، انعکاس صدای هنرمند بزرگی است که درون قفس بزرگتری گیر افتاده
'«درک یک پایان» اثر جولین بارنز؛ مورد عجیب سالخوردگی و خاطره
جاستین جردن*
ترجمه آزاده فانی
جولیان بارنز مینویسد: «من خوشباورتر یا خودفریبتر هستم، پس باید ادامه دهم، انگار که همه خاطراتم حقیقت دارد.» راوی «درک یک پایان» همواره همان تصورات منطقی را داشته، اما بازبینی زندگی گذشته او در حال حاضر، باورهای اساسی او…
'«هیاهوی زمان»؛ پرونده عجیب دمیتری شاستاکویچ
سپاس ریوندی*
اگر جولین بارنز نیت میداشت که به جای وامگرفتن نام «هیاهوی زمان» از اوسیپ ماندلشتام، شاعر روس، از جرج اُرول نامی اقتباس کند، آن نام احتمالا «۱۹۳۶» میبود. ۱۹۳۶ سالی است که ارعاب استالینی خودش را نشان داد و تصفیههای مشهور کلید خوردند. سال کبیسهای که مقدمه…
'«درک یک پایان» متوسط، گیرا، عالی
جف دایردس*
مترجم: فریبا ارجمند
ورونيكا، دوست دوران دانشجويي راوي كتاب تحسينشده جولين بارنز «حس يك پايان» به او ميگويد كه تو اصلا درك نميكني. بعد، پس از اينكه راوي سرنخهاي بيشتري پيدا ميكند، ورونيكا ميگويد كه تو هنوز هم درك نميكني. آنقدر چيزهايي كه راوي درك نميكند…