«ادبیات چیزی نیست جز بهخاطر سپردن.» این باورِ کورش اسدی بود. «این حرف من نیست، ولی در درستی آن سر مویی تردید ندارم.» او در مقالهای با عنوان «صخرههای باستانی» در «کتابتِ روایت» بهقول خودش «شرحی در ستایش داستان قدیم» مینویسد و نخست بر سر یکی از قدیمترین نثرهای فارسی درنگ میکند: «یادگار زریران» و…
فضای رمان «کوچه ابرهای گمشده» اگرچه فضایی سیال است اما درنهایت داستان در یک دوره تاریخی خاص، اتفاق میافتد که از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر ما است. درواقع ما با نوعی گسست در فرهنگ، سیاست و در میان نسلها مواجهیم و بهتبع این رخداد همهچیز انگار دارد زیرورو میشود و تاریخ یا دورانِ دیگری فرامیرسد.…
کورش اسدی، نویسنده و منتقد ادبی که جمعه شب دوم تیر، چند هفته پیش از آن که پنجاه و سه ساله شود در تهران درگذشت، بر اساس آخرین مصاحبهاش (بولتن داخلی نشر نیماژ) “جز نوشتن و خواندن هیچ کار و راهی” بلد نبود
«داستانهای کوروش اسدی، چگونه بدل به نقدی بر هوشنگ گلشیری میشوند؟». هوشنگ گلشیری مانند راعیانی که بر بدن دامهای خود داغ مینهند تا از دیگر دامها بازشناخته شوند، بر سیمای آدمهای خود داغ میگذارد. گاه با خال و گاه با چالی بر روی گونه. او آناتی از یک چهره را برمیگیرد و تا آن «آنات»…
جنوب ادبیات ایران، هنوز هم نامهای آشنا و برجستهای دارد که همچنان با همه تنگنظریها و اوضاع نابسامان کتاب و نشر، مینویسند: کوروش اسدی (۱۳۴۳- آبادان) آنطور که خودش میگوید او و داستانهایش را باید در جنوب و خوزستان جستجو کرد. او از نویسندههای دهه هفتاد است که کارش را با نوشتن نقد و داستان…
«داستانهای کوروش اسدی، چگونه بدل به نقدی بر هوشنگ گلشیری میشوند؟». هوشنگ گلشیری مانند راعیانی که بر بدن دامهای خود داغ مینهند تا از دیگر دامها بازشناخته شوند، بر سیمای آدمهای خود داغ میگذارد.