در ساخت روایی قصههای پندآموز مثل «بوستان و گلستان سعدی» برای صورتبخشیدن به توالی رویدادها، فرمول بسیار سادهای دیده میشود که بیشتر وابسته به انتقال یک پیام اخلاقی و غافلگیرکننده است. شکلگیری حقیقت در اینگونه روایتها ممکن است تا مرز یک اعجاز غیرقابلباور پیش برود
این سالها، سالهای گسترش رسانههای ارتباط جمعی مثل اینستاگرام و تلگرام و پیرو آن پرسهزنی و غرق شدن در فضای مجازی است. در چنین شرایطی کسانی به عنوان چهره برجسته میشوند که اهل خودنمایی باشند و به آبوآتش بزنند تا تیتر رسانهها شوند. اما در حوزهای مثل سینما که صدایی هرچند کوچک در آن پژواک…
بعدِ سه دهه، سینمای ما شمایل تازه ای پیدا کرده است، شمایلی که به شکل غریبی متفاوت است با نمونه های قبل خودش، با تمام «جوان اول»های سینمای ایران که طی ۴۰ سال اخیر گهگاه خودی نشان داده اند.
بحث رقابت میان بازیگران همیشه وجود داشته، حتی بیشتر از رقابت انتقاد از توانایی های یکدیگر در غیاب هم و از این سنخ از دیر باز بوده و خواهد بود. اما وقتی پای پیشکسوتان مو سفید سینمایی به میان می آید خب همه انتظار داریم اگر اختلافی هم هست همینطور بزرگ منشانه از کنار آن…
آغاز فیلم، مانند ابد و یک روز وشاید بهتر از آن یک راست و بدون مقدمه می رود سراغ فاجعه. اما ظاهرا نمی دانیم از همان پنجره اتاقک تنگ و تار مصاحبه گر سفارتخانه یک کشور خارجی قابل دیدن هست یا نیست و تا سرانجام با پایان روایت پی می بریم که فاجعه به ثمر…
«لانتوری» در لغت به معنای زندانی تازهکار، نابلد و ناکارآمدی است که بسیار ادعا دارد. رضا درمیشیان در سومین فیلم خود به واکاوی جرم پرداخته است. او سعی میکند با شیوه مستند داستانی و بازسازی موقعیتها همچون ناظر یا گزارشگری بیطرف به اتفاق نگاه کند
فیلم سینمایی «لانتوری» سومین ساخته رضا درمیشیان در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.سوژه اسید پاشی «لانتوری» این فیلم را به یکی از کنجکاور بر انگیز ترین فیلم های سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر تبدیل کرده است.