تكهاي از «هما»ي كاظم رضا
حواس، اواسطِ فصل، به قعر گمي رسيد. جز با وَهم و پندار، روزگار نميگذشت. به جاي اوج، حضيض عزيز شد و پَست بر مسندِ بلند نشست. ماه بهمن، دَه من و بيشتر، بارِ عشق را، هموزنِ هما، هر روز از خانه به مدرسه ميبردم و برميگرداندم. دل و دست به…
مجلاتِ «جار» و «لوح» شاید نخستین مواجهاتِ جدی كاظم رضا بود در ادبیات دورانی كه گرچه پُربار بود، اما تا حدِ بسیاری یكدست بود و یكسر متفاوت با كاری كه رضا میكرد. از كارنامه كاظم رضا پیداست كه «ادبیات» تنها و تنها خط و رسمی بود كه او برای چاپ و طبعِ آثار خود و…