ولادیمیر نابوکوف در جوانی مدتی آموزش مشتزنی دیده بود و در کمبریج و برلین به این ورزش میپرداخت. از نویسندهای «مردانه» مانند همینگوی میتوان انتظار داشت به گاوبازی و بوکس علاقه داشته باشد، ولی بعید است خوانندهی آثار نابوکوف تصور کند که صاحب چنین سبک ظریف و شکنندهای اهل مشتزنی باشد.
ولادیمیر نابوکوف (١٩٧٧-١٨٩٩) علاوهبر علاقهاش به ادبیات، عاشق پروانهها و شطرنج نیز بود. علاقهاش به پروانهها او را به خاطرههای خوش از کودکیاش میبرد و علاقهاش به شطرنج فراتر از علاقه او به یک «بازی» صِرف بود. نابوکوف در بازی شطرنج امکانات بیانتهایی میدید که موقعیت تدافعیاش را در برابر حملات رقیب، مستحکم میساخت.
برای هر خوانندهای در هر کجای دنیا، ولادیمیر نابوکوف با «لولیتا» (ترجمه فارسی: اکرم پدرامنیا) تعریف، تصویر و شناخته میشود؛ نویسندهای چندفرهنگی یا به بیانی دیگر جهانوطنی (نابوکوف در روسیه به دنیا آمد، در انگلستان و آلمان دوران جوانیاش را سپری کرد، در آمریکا به میانسالی، پختگی و شهرت جهانی رسید و در اواخر عمر…
از بازی روزگار است یا چه، که نویسندهای، این همه گریزان از رویکردهایی از نقد که طبق آنها اثر ادبی با ارجاع به بیرون متن، مورد نقد و تفسیر قرار میگیرد، خودش اینقدر راحت برای چنین مواجههای با آثارش گزک به دست خواننده میدهد