شکلهای زندگی: درباره ماکسیم گورکی
گذر از تیپ به شخصیت
نادر شهريوري (صدقي)
ماکسیم گورکی (1936-1868) نیازی به پیداکردن راهی بهسوی تودهها نداشت زیرا خودش جزء تودهها بود. سهگانه «دوران کودکی»، «در جستوجوی نان» و «دانشکدههای من» روایتی داستانی از زندگی پرفرازونشیب گورکی در میان تودههاست. داستان «دوران کودکی» گورکی چنان که از عنوانش پیداست…
ماکسیم گورکی[۱] در کشور ما نامی آشناتر از دیگر نویسندگان شوروی است. در سی و چند سال گذشته، بیشتر آثار او، از مادر، بزرگترین حماسهی او گرفته تا داستانهای کوتاه و اشعار انقلابی زیبایش، بهفارسی درآمده و شرح حالهائی بسیار دربارهی او نوشتهاند.
قحط سال ۱۹۸۲ بود. من میان سوخوم[۱] و اوچمچیری[۲] بر صخرههای کنار رود کودور[۳] نشسته بودم. از آنجا تا دریا تنها سنگاندازی فاصله بود و غریو برخورد امواج بهساحل از میان همهمهٔ شادی بخش جویبارهای صخرهها بهوضوح شنیده میشد.