اولین خبر تکاندهندهای که درباره یعقوب شنیدم سال ۱۳۸۵ بود. وقتی اکرم، همسر یعقوب با من تماس گرفت و گفت یعقوب به زندان افتاده. هنوز باور آن ماجرا برایم سخت است. اینکه نویسندهای را به خاطر رمانش به زندان بیاندازند
با آقای نویسنده درحالی در ۵۱ سالگی خداحافظی میکنیم که در اوجِ نوشتن و پختگی خود قرار داشت و میتوانست دوباره برایمان بنویسد و خلق کند و این مفهوم جوانمرگی، گویی نهتنها با مرگِ خلاقیت که با مرگِ حقیقی آقای نویسنده عجین شده است