رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: یوسف انصاری

نقدی بر مجموعه داستان «امروز شنبه» اثر یوسف انصاری

آن‎چه دلتنگی‎های نویسنده جماعت را هرازگاهی تسلی می‎بخشد و شادش می‎کند، دو لتِ گشودة پنجره‎ای رو به ابرهای سربی یک‎دستی است که چهارگوش‎اش انگار به چهارگوش آسمان میخ شده و سرشاخه‎های سپیداری لخت است در دل پاییز سرد و رخوت‎زده منقّش به لکه‎های سیاه از انبوه کلاغ‎های منحوس روی شاخه‎هایش و زوزة گرگ گرسنه‎ای گم‎شده…

ادامه مطلب

گفت‌وگو با علی چنگیزی به مناسبت انتشار رمان: «پنجاه درجه بالای صفر»

اشاره: علی چنگیزی متولد 1356 آبادان است. اولین رمان چنگیزی «پرسه زیر درختان تاغ» - نشر ثالث-  با استقبال خوبی از طرف منتقدان و مخاطبان ادبیات داستانی روبه‌رو شد. رمان دوم علی چنگیزی «پنجاه درجه بالای صفر» را می‌توان در  ادامه‌ی رمان اولش دانست. فضاهایی که چنگیزی برای نوشتن انتخاب می‌کند خارج از فضای رایج…

ادامه مطلب

نگاهی به «امروز شنبه» اثر یوسف انصاری

«به حرف‎های منتقدین گوش ندهید؛ تاکنون تندیس هیچ منتقدی ساخته نشده است.» ژان سیبلیوس (آهنگساز فنلاندی) از هشت داستان مجموعه‎ی «امروز شنبه» وقتی خواندن‎شان را به پایان می‎برم، هفت تا را از همان دم دیگر چندان به یاد نمی‌آورم اما برعکس در آن میان، استثنائاً یکی به‎شدت رشک مرا برمی‎انگیزد؛ چنان‎که برمی‎گردم و آن را برای بار…

ادامه مطلب

نگاهی اجمالی به زن در مجموعه داستان «امروز شنبه» نوشته یوسف انصاری

در این نوشته، از دو دیدگاه به زن و جایگاه او در ایدئولوژی جاری این مجموعه داستان نگاه خواهیم کرد، ابتدا شخصیت‎های زن را مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس از دیدگاهی دیگر به فضاهای ساختاری می پردازیم. هنس برتون در کتاب پایه های نظریه های ادبی، زمانی که به شروع مطالعات فمنیستی اشاره…

ادامه مطلب

نگاهی به مجموعه داستان«امروز شنبه» اثر یوسف انصاری

راستش اگر یوسف خودش –همین چند روز پیش—جار نمی‎زد که تازه پا گذاشته توی بیست و هشت سالگی، یا من شناسنامه کتاب را نمی‎دیدم، محال ممکن بود باور کنم این کتاب را جوانی بیست و هشت ساله قلمی کرده است. . داستان‎‎هایی با چفت و بست محکم و کار شده که با وسواس نوشته شده‎اند.…

ادامه مطلب

امروز شنبه، فهمیدم که یوسف آن نویسنده‌ای که فکر می‌کردم نیست!

یک: خب، پس بهتر است از یادداشتی شروع کنیم که یوسف انصاری پشت جلد کتابش «امروز شنبه» نوشته است:«از سینه به سینه نقل شدن خسته شده‌ام[...] شاید بشود گفت وای به حال ملتی که ادبیات مکتوب نداشته باشد. شاید به همین دلیل به سرعت در حال مکتوب کردن خود هستیم.» و گذار از فرهنگ شفاهی به…

ادامه مطلب