Share This Article
نويسندگان بزرگ در سن كهنسالي : در خبرها ميخوانيم كه كارلوس فوئنتس، راهي بيمارستان شد،.هرچند كه پس از انتشار اين خبر سفارت مكزيك در فرانسه اعلام ميكند كه حال عمومي نويسنده بزرگ مكزيكي، خوب است، اما بايد پذيرفت كارلوس فوئنتس 82 ساله در خوشبينانهترين شكل ممكن فاصلهاي طولاني با بدرود زندگي ندارد، هرچند كه در غير اين صورت نيز فوئنتس در نهمين دهه زندگيخود، سن و سالي كه بسياري از نويسندگان و هنرمندان به دليل كهولت از حجم فعاليت خود تااندازه بسيار زيادي كاسته و يا اعلام بازنشستگي ميكنند، نميتوان اميدوار بود كه شاهد انتشار شاهكارهايي تازه از سوي او باشيم؛ مگر اينكه واقعا معجزهاي رخ دهد.
در سالهاي اخير بسياري از علاقمندان و صاحبنظران ادبيات به پايان دوران خلق شاهكارهاي بزرگ، اشاره داشتهاند. حقيقت اينجاست كه شاخصترين نويسندگان نسلهاي اخير و حتي چهرههايي نظير پل استر، هاراكي موراكامي، هرتامولر(لااقل به اعتبار جايزهي نوبلش) و بسياري ديگر، فاصلهاي محسوس با نويسندگان نسلهاي پيش از خود دارند، آن غولهايي كه هريك با آثارشان نهتنها دورهاي طلايي براي ادبيات كشورشان رقم زده و آن را تحت سيطرهي خود در آوردند، و همچنين از اعتباري دست نيافتني و جهاني برخوردار شدند. كشوري كه فخر ادبياتش همينگوي بود و فاكنر، فيتس جرالد و سالينجر ، و يا اين اواخر ريموند كارور حالا بايد به اعتبار نويسندهي متوسطي چون پل استر قناعت كند. در آلمان نويسندگان ريز و درشت زيادي پيداشدهاند كه آثار برخي قابل اعتنا نيز هست، اما آيا آنها را ميتوان در كنار هاينريش بل و يا گونتر گراس نشاند. آن فرانسه كه يك تنه به اندازه چند كشور نويسندهي گردن كلفت داشت(!) كجاست؟ ژان ماری لوکلزیو ( به اعتبار نوبلش!)، پاتريك موديانو ويا ديگر نويسندگان اين سالها، در حد سايههاي سارتر، كامو،دوبوار، سلين، پروست و..نيستند. آيا موراكامي ژاپني را با همه سرو صدايي كه به همراه داشته ميتوان با يوكيو ميشيما مقايسه كرد؟….اين حكايت در ادبيات جايجاي جهان برقرار است.
ظاهرا با آن روزگاراني كه چند نويسندهي بزرگ همزمان در يك كشور زندگي ميكردند، بايد خداحافظي كرد و همچنين با غولهاي بزرگ ادبيات. و تنها بازماندگان آن روزگاران زرين هم به كهولت رسيده و متاسفانه رفته رفته بايد در انتظار خداحافظي با آنان بود. پرتقال چندي پيش نويسنده بزرگ خود را (ساراماگو) از دست داد، در امريكا هم (با اغماض) جان آپدايك بود كه او هم در گذشت، ماركز كلمبيايي درست در ميانهي نهمين دهه زندگي خود است، گونتر گراس آلماني و ميلان كوندراي چك تبار نيز به همين ترتيب، يوساي پرويي هم در هشتمين دهه زندگي خود را به پايان ميرساند، كارلوس فوئنتس نيز شرحش رفت.
ظاهرا با درگذشت واپسين بازماندگان از غولهاي ادبيات، ماييم و انباني پر از نويسندگان متوسط! شايد هم بايد اميد وار بود…