Share This Article
نگاهی به فیلمی که در جشنواره به نمایش نیامد
«زندگی مشترك آقای محمودی و بانو» ساخته روح الله حجازی
فیلم دیدن با چشم بسته؛ داوری با ذهن خسته …
محسن سیف
«زندگی مشترك آقای محمودی و بانو» تازهترین فیلم روح ا… حجازی یك رفتارشناسی و تحلیل جسارت آمیز از نشانههای لغزش در یك خانواده سنتی و در حال استحاله است. فیلم با الگوبرداری از عالمانهترین موازین اخلاق اسلامی آموزههای مورد توجه در روابط خانوادگی را به تصویر میكشد. به زبان روشنتر، «زندگی مشترك آقای محمودی و بانو» فیلمی صددرصد ارزشی و مبتنی بر قواعد مورد اشاره در آموزههای اسلامی است. بنابراین جای شگفتی خواهد بود اگر بشنویم فیلم مورد بحث به بهانه بدآموزیو ترویج بیبند و باری در روابط انسانی و خانوادگی از متن و حاشیه جشنواره دور مانده است و باید گفت؛ وای به حال سینمایی كه بخش برگزیده و مورد اعتمادی از جامعه كارشناسی هنر و اهل تفكرش با معیارهای سطحی و بركنار از هوشمندی به ارزیابی پدیده هنر مینشینند. در حالی كه نشانههای ارزشی پیدا و پنهان در ابعاد ساختاری و درون مایه «زندگی مشترك آقای محمودی و بانو» را در یك مواجهه شتاب زده هم میتوان ردیابی و كشف كرد.
روح ا… حجازی تصویر و تحلیل جامعه شناختی و واقع بینانهای از مناسبات انسانی در یك خانواده سنتی آماده لغزش ارایه میدهد. خانوادهای كه پیداست عقبه اعتقادی و سلامتی داشته و در حال گذار و استحاله است. روشنترین نشانه از این عقبه سنتی و اعتقادی را در فصل بیرون كشیدن نردبام چوبی از انباری خانه در برابر داریم. چند دیگ سنگین و بزرگ مسی بر درگاه انباری خودنمایی میكند. وجود دیگهای ده منی در انباری یك خانواده سه نفره چه كاربردی غیر از مراسم نذری پزان در یك خانواده سنتی و اهل اعتقاد دارد؟ روح ا… حجازی با تیزهوشی یك كارگردان كار بلد از هرگونه تأكید و اشاره مستقیم به این نشانه پرهیز می:ند. آیا وظیفه من و كارشناس و منتقد چیزی غیر از تمركز و دقت برای كشف این نشانههاست؟ آن هم نشانهای كه با وجود بركنار ماندن از اشاره مستقیم و كلیشهای نشانگر عقبه تاریخی و هویت اجتماعی ساكنان این خانه است. در فیلم البته نشانههای پراكنده و بیشتری در اختیار تماشاگر قرار میگیرد كه بماند برای یك نقد مفصل و بازبینی اثر در یك شرایط مساعدتر. راستش فیلم را در یك نمایش خصوصی و فشرده و با سرك كشیدن از فاصله سرها و سایهها و تقریباً نصفه و نیمه بدون یك قاب كامل به تماشا نشستهام و…
به یكی از نشانهها درباره هویت سنتی و عقبه اعتقادی خانواده محمودی اشاره كردیم. حالا به دلایل استحاله و موقعیت آماده لغزش این خانواده میپردازیم. ستون سنگی مورد اشاره در فیلم كه بنا به شنیدهها مهمترین نكته سوء تفاهم برانگیز مضمونی وپیام تاویل و تفسیربردار فیلم بوده، در واقع برجستهترین نماد و نشانه برای تعریف استحكام بنیان و هویت تاریخی این خانواده در حال لغزیدن است. خانواده محمودی برای پوشاندن این ستون پایداری كه از نگاه جامعه درحال گذار به مدرنیسم شكل و شمایل زُمخت و ناهنجاری دارد به پوشاندن و مخفی كردن آن زیر یك پوشش چوبی مدرن و احتمالاً منبت كاری رضایت دادهاند. غافل از ماهیت استحكام بخشنده و زندگیساز آن كه سقف و دیوارهای چند نسل خاندان محمودی بر اساس آن استوار و پایدار مانده و به امروز و اینجا رسیده است. انكار این شالوده حیاتی كه میتواند نماد سنت و عقبه اعتقادی خانواده محمودی تعریف شود، اولین گام ورود به لغزشگاه است. خانواده آقای محمودی با احساس شرمندگی و انكار این عقبه هویتی، مسیر هم رنگ شدن با جامعه و وابستگان طبقه اجتماعی جدید خود را در پیش گرفتهاند. نشانههای این استحاله و لغزش در رابطه غیرمتعارف و شوخیهای سبك سرانه آقای محمودی با خواهرزاده بی بند و بار همسرش (ترانه علی دوستی) به روشنی احساس میشود. همسر خانواده (هنگامه قاضیانی) هنوز هم رگههای آشكاری از اعتقاد به سنتهای اصیل و كم رنگ شده در مناسبات خانوادگی را در واكنشها و رفتار خود بروز میدهد. رنج ویرانگر و هولناك او را با تمام وجود حس میكنیم در پیش زمینه نهایی كه آقای محمودی و زن جوان با خنده و شوخی در عمق صحنه پیدا و پنهان میشوند. رفتار سبك سرانه زن جوان وسیگار كشیدن در جمع با اعتراض خالهاش همراه است. در سكانس ابراز هم دلی و تعریف مرد جوانتر (پیمان قاسمخانی) از خاله برای اولین بار لبخند رضایت بر چهره همیشه غمگین زن میان سال مینشیند. پس این زن كم و بیش پای بند سنتها هم از آسیب وسوسههای شیطانی بركنار نیست. مثل دختر نوجوان و چهارده ساله خانواده كه با الگو قرار دادن دختر خاله بی بند و بار خود سریعتر از دیگران آماده لغزیدن است. تعریف و تمجید او از بوی ادكلن مرد جوان تر یك نشانه روشن از این خود باختگی است. در خانوادهای كه تك تك افرادش با انكار نشانههای اصالت و سنت و احساس شرمندگی از ستون پایداری خانواده در مسیر استحاله هویتی پیش میروند، پرسه گردی آزادانه شیطان در فضای خانواده را میشود احساس كرد. آقای محمودی و همسرش با ورود به مرحله حساس میان سالی بیش از هر زمان در برابر وسوسههای شیطانی آسیبپذیر به نظر میرسند…
زن با از دست دادن جاذبههای جوانی به مرحله تسلیم رسیده است و انگیزهای غیر از مادری و مراقبت از دختر نوجوان و نقش كدبانوی خانه ندارد. آقایم حمودی اما با هجوم نیازهای مردانه میان سالی روبهروست و این نیاز را با رفتار و گفتار غیر متعارف و شوخی و خنده با زن جوان كه میتواند جای دختر او باشد بروز میدهد. دربدگویی از مرد جوانتر حس حسادت آشكاری از خود نشان میدهد. به همسر خو اعتراض میكند: «یه دستی به سر و روی خودت نمیكشی، بوی پیاز و سیر و آشپزخونه میدی…» این همان اعتراضی است كه درآموزههای مترقی اسلامی برای پایداری بنیان خانواده و رابطه زناشویی به آن تأكید میشود و برخی دیگر از جزییات قصه متكی به الگوهای دینی در خانواده است. پس… بدا به حال سینمایی كه كارشناسان برگزیدهاش فیلمی با درون مایه صد در صد دینی را ضد ارزش و مبلغ بی بند و باری معرفی و از جشنواره حذف میكنند! (بانی فیلم)
***
نگاهی به فرزند چهارم ساخته وحید موساییان
هومن داودی

درست است كه تولید فیلمی مثل فرزند چهارم با مخاطرههای زیادی همراه بوده و دغدغهها و پیامهای انسانی سازندگانش هم قابلاحترام است، اما همهى اینها بهانهى خوبی برای چشم بر بستن بر ضعفهای فیلم (بهویژه فیلمنامهاش) نیست. از همان ابتدا پرداخت دو شخصیت اصلی به شكلی ناقص صورت میگیرد و انگیزهى سفر آنها به آفریقا قانعكننده نیست. در ادامه، تصویرهای مستندوار از آفریقا و نمایش قحطی و فقری كه گریبانگیر مردم آنجاست واجد هیچ عنصر دراماتیكی نیست. انگار فیلمساز مدیوم خود را بهاشتباه انتخاب كرده و به جای یك فیلم داستانی، میخواسته مستند بسازد. روایت بر اساس همان كلیشههای نخنما و قابلپیشبینی پیش میرود تا این دو در بیابان گم شوند و در نهایت پیدا شوند. اما نكتهى اعجابانگیز و غیرقابلباور معجزهای است كه بدون بسترسازی لازم و در اوج گرسنگی این دو در آستانهی مرگشان اتفاق میافتد (به هر حال به دلیل حفظ امانت آن را لو نمیدهم). این معجزه كه پرداخت و اجرایش یادآور فیلمهای معناگرا و ایدئولوژیك دههى ۱۳۶۰ است و به جای تأثیرگذاری بر عواطف مخاطب اسباب خندهى میشوند، تیر خلاصی است بر پیكر فیلمی كهنه و كسالتبار كه حتی كاریزما و بازی همیشهخوب مهدی هاشمی را هم از او گرفته است. تنها نكتهى مثبت فرزند چهارم موسیقی متن شنیدنی فریدون شهبازیان است كه ارزشها و امتیازهای بیشتری از خود فیلم دارد. (وبسایت مجله فیلم)
1 Comment
کاغذ دیواری
ممنون از تحلیل خوبتون.آنچه در این نقد آمده است کاملا درست است.