این مقاله را به اشتراک بگذارید
ابدیتِ یک ژانر
بررسی ۳ رمان پلیسی مهم دربازار کتاب ایران
مهدی یزدانی خرم
چند ماه گذشته برای شاهکارهای ادبیات پلیسی در ایران فضا بسیار خوب و مساعد بوده است. علاوه بر انتشار مداوم رمان روز یا کلاسیک این ژانر، شاهد بودیم که ناشران زیادی متمایل به چاپ این آثار می شوند و حالا می توان نوشت که این ادبیات دارد جای خودش را در ایران باز می یابد.
در اواخر تابستان گذشته سه رمان مهم دراین ژانر به بازار ایران آمدند که هر کدام از درخشان ترین نمونه ها محسوب می شوند. منوچهر بدیعی یکی از کلاسیک ترین نمونه های این ادبیات یعنی رمان «ماه الماس» ویلکی کالینز را به فارس برگرداند، رضا علیزاده که دیگر به عنوان جدی ترین مترجم امبرتو اکو شناخته می شود بالاخره توانست ترجمه خودش از رمان مشهور «آنک نام گل» را به بازار بفرستد و نادر ریاحی نیز یک شاهکار معاصر را به فارسی برگرداند؛ «رودخانه میستیک» نوشته دنیس لیهان. این سه رمان که در فاصله زمانی نسبتا کم از هم به بازار آمدند از سه دوره مختلف و سه شکل روایی گوناگون ژانر مذکور هستند که باعث می شود مخاطب بتواند با سه جهان ذهنی منحصر به فرد آشنا شود.
آنک نام گل، امبرتو اکو
درباره این رمان اکو آن قدر نوشته و گفته شده است که کمتر کسی ست که آن را نشناسد. این رمان فوق العاده اولین نوشته داستانی این نویسنده و نظریه پرداز ایتالیایی محسوب می شود. سال ها قبل انتشارات شباویز این اثر را با نام «نام گل سرخ» در ایران منتشر کرد که از قضا طرفداران زیادی هم پیدا کرد. هرچند اکو در دو دهه پیش آنچنان در ایران شناخته شده نبود اما خود کتاب چنان پتانسیلی داشت که توانست مخاطب اش را پیدا کند. اکو که شیفته مطالعات و تاریخ قرون وسطای اروپاست در این رمان یک ماجرای عجیب را طراحی می کند.
در دیری مهم راهبانی به قتل رسیده اند. و بازرسی کل کلیسای کاتولیک یکی از بهترین ماموران خود را برای کشف چند و چون ماجرا روانه محل کرده است. همراه بازرس پسر بسیار جوانی به عنوان دستیار حضور دارد که عملا راوی ماجراست. با ورود آن ها به دیر، باز قتلی رخ می دهد که کار بالا می گیرد… رمان جذاب و نفس گیر اکو بر پایه یک فضای گوتیک هولناک طراحی شده که تا لحظه پایانی اش نیز خواننده را در دلهره و تعلیق نگه می دارد.
اکو در «آنک نام گل» توانست با استفاده از امکاناتی که تاریخ پررمز و راز مسیحیت به او می دهد اثری کاملا مدرن بنویسد که در آن شکل جدیدی از کارآگاه و مسئله تازه ای در خوانش مذهب نمودار می شود. بی تردید این رمان چنان تاثیری بر آثار دو دهه گذشته گذشته که نمی توان از کنار نامش به راحتی عبور کرد. از این رمان نسخه سینمایی هم تهیه شد که فرسنگ ها با رمان اکو فاصله دارد.
رودخانه میستیک، دنیس لیهان
حالا دیگر دنیس لیهان را به عنوان یکی از جریان های ادبیات پلیسی جهان می شناسند. این آمریکایی که محل وقوع اکثر رمان هایش بوستون است، با نوشتن رمان «رودخانه میستیک» به تالار افتخارات ادبیات پلیسی راه یافت و جوایز بسیار زیادی بُرد. هرچند نسخه سینمایی ای که کلینت ایستوود براساس این رمان نوشته نیز با موفقیت فراوانی همراه بود اما رمان جای دیگر نشیند. «رودخانه مرموز» روایتی ست از قتل دختری هجده ساله در یکی از محلات قدیمی بوستون. دختری که فرزند یکی از کله گنده های محله مذکور است و حال با قتل او گذشته عجیب بسیاری از آدم های اطراف این پرونده گشوده می شود.
به لیهان لقب راوی شب داده اند و پر بیراه نیست اگر بگوییم که اکثر فضاهای تعیین کننده آثارش هم در شب اتفاق می افتند. در این رمان جایگاه امر شر مدام در حال تغییر است، مدام جای گناهکار و بی گناه عوض می شود و مدام نگاه های الاهیاتی نویسنده مشغول تحلیل گزاره هایی چون سرنوشت و انتقام است. طوری که کارآگاه لیهان بعد متی شروع به تحلیل آدم ها می کند و آن چه باعث شده به این مرحله برسند. دنیس لیهان رمان مهم کم ندارد و بی شک یکی دیگر از رمان های مهم اش که چندی پیش هم منتشر شد «جزیره شاتر» است.
رمانی که نسخه سینمایی آن را مارتین اسکورسیزی کارگردانی کرد. اما ترجمه و چاپ «رودخانه مرموز» در تابستان گذشته ما را در مقابل یکی از شاهکارهای ادبیات سیاه آمریکایی قرار داد. می گویند لیهان نام نوآر نویسانی چون دشیل هَمت یا ریموند چندلر را زنده کرده است و برای همین است که آثارش فارغ از آمریکا توانسته در اروپا هم مخاطبان بسیار زیادی پیدا کند. این نویسنده در رمان «رودخانه میستیک» عملا از یک جهان کوچک محلی به سمت نمایش ذهن هایی حرکت می کند که ابایی از خشونت ندارند و گذشته شان مملو از ماجراهای هولناک است. سوال مهم این جا پیش می آید که چه کسی دخترک را در این فضای پر از خطر کشته و پنهان شده است؟
ماه الماس، ویلکی کالینز
«ماه الماس» را اولین رمان پلیسی بریتانیا نام گذاشته اند. رمانی که عملا در آن جنایت حادی انجام نمی شود، خونی بر زمین نمی ریزد اما اتفاق هایی در جریان هستند که باعث می شوند همه احساس ناامنی کنند. کالینز هم دوره دیکنز بوده و این رمان اش اتفاقی در ادبیات آنگلوساکسون. «ماه الماس» طرح نسبتا ساده ای دارد. یک الماس باستانی در هند به دست یکی از افسران ارتش سلطنتی بریتانیای کبیر از روی مجسمه ای که حامل آن است به سرقت می رود. می گویند این الماس نفرین شده و بدیمن است و صاحبان خود را نابود می کند. از سویی هندوهای متعصب نیز برای بازپس گیری این جواهر دست به هر کاری می زنند.
رمان با اهدای این الماس به یک دختر اشراف زاده آغاز می شود و ناگهان گم شدن آن. این رمان مهیج و حجیم مملو از شخصیت پردازی های استادانه و انواع لحن هاست. با گم شدن سوژه اصلی رمان و یک مرگ مشکوک همه شخصیت های اصلی در مظان اتهام قرار می گیرند و این احساس را به خواننده خود منتقل می کنند که گناهکار هستند. رمان با روایت های چند شخصیت اصلی که به نوبت ظاهر شده و حرف می زنند پیش می رود. روایت های سرپیشخدمتی سالخورده تا دختر جوانی مذهبی که همه چیز را به قضا و قدر واگذار می کند. از روایت جوانی که الماس را او به میهمانی آورده تا دختر نجیب زاده ای که الماس از او ربوده شده است.
شاهکار کالینز در ساختن لحن های متفاوت است که با هنر منوچهر بدیعی در ترجمه به خوبی در زبان فارسی درآمده است. در این رمان می توان برخورد طبقات را با هم مشاهده کرد و سقوط های اخلاقی و عاطفی برخی شخصیت های اصلی و مهم را. ترجمه این کلاسیک مهم ادبیات انگلیس به فارسی یکی از اتفاق های مهم چند هفته اخیر و شاید امسال باشد.
هرچند این سه رمان از لحاظ اجرا و زمان نوشته شدن بسیار از هم دور هستند اما چون در ساختارهای یک ژانر می گنجند بررسی شان بسیار جذاب تر است. جالب این که هر سه رمان در یک امر مشترک هستند و آن حضور انگاره های اخلاقی مسیحی ست در آن ها. امری که در هر سه متن نقش بسیار پررنگی ایفا می کند و نشان می دهد که بخشی از تاریخ ادبیات پلیسی یا ادبیات سیاه چطور وابسته است به قرائت های نویسندگان آن از مذهب.
از سویی دیگر هر سه رمان حاوی یک معمای محوری هستند که باید حل شود و تا آخرین صفحه ها نیز لاینحل باقی می ماند. این امر نشان می دهد که ساختارهای ژانر از ماه الماس تا رودخانه میستیک تغییر چندانی نکرده و هرچه اتفاق افتاده در جزییات و شیوه های روایت بوده است. این سه رمان نشان دهنده مسیری هستند که ادبیات پلیسی از میانه های قرن نوزدهم تا روزگار ما طی کرده است و جایش همیشه در بازار کتاب ایران خالی یا کم رنگ بوده است.
چند ماه گذشته برای شاهکارهای ادبیات پلیسی در ایران فضا بسیار خوب و مساعد بوده است.
ماهنامه تجربه