این مقاله را به اشتراک بگذارید
کلنل پسیان، در جدل با قوامالسطنه، علیه رضاخان
محمود فاضلی
: محمدتقیخان پسیان به سال ۱۲۷۰ ش در محله سرخاب تبریز دیده به جهان گشود. او ضمن فراگیری دروس اولیه متداول با تحصیل در مدرسه نظامی به درجه سروانی رسید و در فرماندهی نیروهای ژاندارمری مشغول به خدمت شد.
کلنل بعدها به آلمان عزیمت و با دیدن دوره هوانوردی نام خود را به عنوان اولین خلبان ایرانی در تاریخ ثبت کرد. به پاس موفقیت در ماموریت همدان، از وزارت جنگ مدال طلای نظامی گرفت. کلنل در استان پرآشوب مشهد عهدهدار ماموریتی سنگین و دشوار میشود.
به گفته پسیان «اشرار نامی خراسان که با اردوهای دو، سه هزار نفری و مخارج گزاف دستگیریشان ممکن نبود دستگیر و به مجازات اعمال جنایتکارنه خود رسیدند و حل و تصفیه مسائل سرحدی، شروع به اصلاحات و شکل دادن به قوای نظامی از یادگارهای فراموش نشدنی دوره حکومت و ریاست من است.» کلنل پسیان پس از اطلاع از ماهیت کابینه سید ضیاء نسبت به آزادی جمعی از مستبدین و دستگیری برخی آزادیخواهان همچون مدرس معتقد بود که تغییر سیستم حکومت به منظور اداره صحیح کشور الزامی است و این امر را از منطقه تحت نفوذ خود آغاز کرد.
دستگیری قوامالسلطنه
در تابستان ۱۳۰۰ پسیان با تصرف ادارات دولتی، نظامی و انتظامی استان خراسان، قیام خود علیه دولت قوامالسلطنه را در دوران حاکمیت رضاخان آغاز کرد. این رویداد، دو ماه پس از سقوط کابینه سیدضیاءالدین طباطبایی و آغاز بهکار دولت قوام صورت گرفت. هنگام کودتای سید ضیاء قوام والی خراسان بود و پسیان فرماندهی ژاندارمری این استان را برعهده داشت. پس از کودتا، خبر رسید که قوام درصدد انجام اقداماتی علیه سیدضیاء است. سیدضیاء نیز مخفیانه به پسیان دستور داد تا او را دستگیر و روانه تهران کند. پسیان که از ماهیت نخستوزیر کودتا مطلع نبود و از طرفی قوام را عنصری ضدمردمی میشناخت، دستور دولت را اطاعت کرده و ۱۳ فروردین ۱۳۰۰ قوام و عدهای از مسوولان شهر را دستگیر و تحتالحفظ روانه تهران کرد.
دوماه پس از این واقعه، کابینه سیدضیاء سقوط کرد و قوام که در زندان بود، آزاد و مامور تشکیل کابینه شد و مسلما قوام دستگیری خود را توسط پسیان از خاطر نبرده بود و همین امر موجب شد تا کشمکش میان پسیان با دولت به اوج خود برسد. او میپنداشت که از انتقامگیری قوام در امان نخواهد ماند، غافل از اینکه هم حسن شهرت خاندان پسیان در تهران و هم فشار آزادیخواهان بیش از آن بود که به قوام اجازه تندروی درباره پسیان را بدهد.
او به عنوان والی خراسان و تحت کنترل درآوردن شهر با استمداد از نیروهای ژاندارم و سرپیچی از اطاعت حکومت مرکزی با سقوط کابینه ۹۳ روزه سید ضیاء و تیرگی روابط با نیروهای انگلیسی مستقر در این منطقه، نارضایتی قبایل و عشایر از حکومت مرکزی، عدم پذیرش والیان قوام و بازگرداندن ژنرال گلروپ به تهران، حرکتی جدید را آغاز کرد.
پسیان به محض دیدن «گلروپ» خطاب به او گفت: «میتوانم از جناب فرمانده کل قوای ژاندارمری ایران بپرسم که در خراسان چه اتفاقی افتاده است که شما با ۵ کلنل ایران و آن همه ژنرال به سوی خراسان حرکت کردهاید؟! آقای فرمانده! برخلاف اسلاف خودتان (شما) موجودی بینهایت ترسو، خائن، مزدور و پیش پا افتاده هستید. مگر شما به من دستور نداده بودید که قوام را توقیف کرده او را به تهران بفرستم؟ اکنون چرا به فرمان همان زندانی گناهکار به خراسان آمده و میخواهید حاصل همه زحمات مرا بر باد دهید؟
کلنل پریدوکس نماینده سیاسی ارشد دولت انگلیس در خلیجفارس همچون قوام، کمر به دشمنی پسیان بسته بود به کلنل و بهادرخان از طرف قوامالسلطنه پیشنهاد میکند که «حقوق دو سال خودتان را نقدا بگیرید و ایران را ترک کنید و، چون احتمال میرفت که به قول آقای رییس دولت اعتماد نکنید از این جهت واسطه این معامله من شدهام تا خیال شماها راحت شود.» او پسیان را تهدید کرد که اگر آنچه میگویم عمل نکنید و اگر فورا این استان را ترک نکنید من بلافاصله به عشایر دستور میدهم که به شما حمله کنند! کلنل در پاسخ گفت: «اگر یک قدم بر خلاف قوانین و حقوق بینالمللیبردارید به خدا سوگند شما را تحتالحفظ از مرز ایران بیرون میکنم.» دولت مرکزی پس از دو ماه صبر و شکیبایی و موعظه سرانجام دریافت که کلنل سرسازش با حکومت مرکزی ندارد و در مخیله خود به فکر استقلال و خودمختاری خراسان است.» دولت ناچار شد اذعان کند که کلنل از اوامر مرکز سرپیچی و علنا به طغیان مبادرت کرده و ناگزیر بود علیه مشارالیه اقداماتی به عمل آورد.
سرپیچی کلنل پسیان از دستورات قوام
چون خبر نخستوزیری قوام انتشار یافت، پسیان بهطور ضمنی از اطاعت او سرپیچی کرد. قوام ضمن دریافت کمک از رضاخان و فرستادن نیروی نظامی به خراسان صمصامالسلطنه بختیاری را به حکومت خراسان منصوب کرد. صمصام پیش از حرکت به خراسان تلاش کرد تا مشکل پسیان را از راه مذاکره حل کند. او به پسیان اطلاع داد که با هدف مذاکره با او عازم خراسان است. پسیان نیز به او پاسخ داد که «تنها در صورتی که بدون نیروی بختیاری رهسپار خراسان شود، حکومت او را در این استان خواهد پذیرفت.»
صمصام که از حل مشکل پسیان با روشهای سیاسی و گفتگو ناامید شده بود به قوام اطلاع داد که با وجود پسیان در راس قوای نظامی ژاندارمری استان خراسان، قادر به حکومت بر این استان نخواهد بود. قوام طی تلگرافهایی که برای حاکمان و خوانین منطقه میفرستاد، کلنل را یاغی و متمرد معرفی میکرد. پسیان ۵ مرداد ۱۳۰۰ با کمک نیروهای خود، تمامی مراکز اداری دولتی، نظامی و انتظامی استان خراسان را به تصرف کرد. قوامالسلطنه نیز درصدد سرکوب پسیان برآمد و قزاقهای مسلح را روانه خراسان کرد.
سردار معزخان بجنوردی به کمک خوانین شیروان موفق به بسیج کردهای قوچان علیه پسیان شد. پسیان نیز برای دفع این شورش به قوچان آمد و با نیروی اندک خود در جعفرآباد قوچان با شورشیان مواجه شد. در جنگی که روی داد، عدهای از ژاندارمها متواری شدند و کلنل نیز ناگزیر با حداقل نیروی باقی مانده به مقاومت پرداخت. سرانجام بقیه افراد نیز کشته شدند. کلنل به تنهایی به مقاومت ادامه داد تا اینکه به محاصره افتاد و با اصابت چند تیر زخمی شد و در نهم مهر ۱۳۰۰ در ۳۱ سالگی جان خویش را در نبرد با اکراد قوچان از دست داد.
تشییع جنازه کلنل پسیان
به دنبال دعوت کلنل محمودخان نوذری از مردم مشهد جنازه محمدتقیخان پسیان تشییع شد. جنازه روی توپ بسته شده بود و موقع ورود به شهر از سوی مسوولان مراسم توپ انداخته شد. یک واحد نظامی جنازه را تا محل دفن بدرقه کردند. موقعی که جنازه به درب دارالایاله رسید ناله مردم بلند شد و ازدحام جمعیت نزدیک به نیم ساعت مانع از ورود جنازه به حرم شدند. عکس بزرگی از کلنل را روی جنازه گذاشته بودند. همچنین عکسی هم از سر جنازه او گرفته شده که در کنار آن شعر زیر نوشته شده بود:
این سر که نشان سرپرستی است/ آزاد و رها ز قید هستی است / با دیده عبرتش ببینید/ این عاقبت وطنپرستی است
علی آذری» در کتاب خود مراسم تشییع جنازه پسیان را اینگونه تشریح میکند: «مدارس و بازار مشهد تعطیل شده بودند، عدهای صاحبمنصبان و افراد ژاندارم نیز با تجلیل و احترام شایان توجه برای تشییع جنازه حاضر شده بودند. عارف، شاعر ملی از کثرت گریه چشمانش خونآلود و به سر و صورت خود مشت میزد، ناله و فریاد میکشید نفرین و ناسزا به مسبب اصلی این جنایت فجیع میگفت.
جسد را روی توپ گذاشته و روی آن را مملو از گل کردند؛ جمعیت فوقالعاده بود، من تاکنون یک چنان جمعیتی را در هیچ تشییع ندیده ام، موزیک ژاندارمری در عزای این سرباز رشید و فرزند خلف ایران در پیشاپیش جنازه با نوای محزون و جگرخراش مترنم بود. مردم از روی خلوص و ایمان به آن فقید اکثرا در حال گریه و ناله، آهستهآهسته در حرکت بودند.»
در مورد قیام کلنل دیدگاههای مثبت و منفی گوناگونی ارایه شده است. اجرای قانون، رعایت عدل و انصاف در حق مردم، سوادآموزی و تصفیه مملکت از فساد و استقلال ایران که از نتایج منفی قرارداد ۱۹۱۹ بود، دو هدف عمده و مثبتی است که برای قیام کلنل ذکر شده است. اعلام استقلال در خراسان، حمله به تهران و ساقط کردن حکومت مرکزی و انگیزههای آزادیخواهانه، نظرات دیگری است که درباره قیام او ارایه شده است.
مطابق گفته دوستانش، او به هیچوجه خواهان حمله به مرکز یا جدایی خراسان از ایران نبود و اسناد موجود دال بر این مطلب نیز ساخته دولت وقت بود. به لحاظ سیاسی نیز برخی او را وابسته به حزب دموکرات میدانند، اما او در متمم رد دادخواهی که به قلم خویش نگاشته است هرگونه وابستگی به احزاب و مداخله در امور سیاسی را رد میکند. او نه هدف ایجاد جمهوری در خراسان و استقلال این سرزمین را داشت و نه آرزو و خیال زمامداری بر مردم این کشور را در سر میپروراند. او خدمتگزاری صدیق و سربازی شجاع بود که هدفی جز خدمت به ایران نداشت.