این مقاله را به اشتراک بگذارید
صحنه راهروی درازی است که اشخاص از طرف چپ وارد و از طرف راست خارج میشوند. در طرف راست دیوار، روبروی تماشاچیان، چند حفرهی گور مانند بطور سرپاکندهاند؛ بلندی این حفرهها هم قد یک آدم معمولی است.
در طرف چپ صحنه، دو مرد درشت هیکل، بفاصلهی دومتر از یکدیگر ایستادهاند. از جلوهر کدام زنحیری از سقفآویزان است، بزنجیر اول حلقهای فلزی بستهاند و از زنجیر دوم زنک بزرگی آویزان است. زیر زنجیر دوم، جلوپای مرد، مقدار زیادی جغجغه ریختهاند.
همزمان با باز شدن پرده، مردی در حالیکه جغجغهیی را تکان تکان میدهد، از طرف راست صحنه بیرون میرود.
مردی از طرف چپ وارد صحنه میشود، نفر اول از بازویش می گیرد و خمش میکند، مرد آرام و مطیع خم میشود، نفر اول حلقه را گرفته نزدیک برده، سر مرد را امتحان میکند، سرمرد از حقه رد میشود.
نفر اول مرد را بطرف نفر دوم هل میدهد. نفر دوم خم میشود و جغجغهای از زمین بر میدارد و بدست مرد میدهد و بطرف راست هل میدهد، مرد اول خوشحال و راضی، در حالی که جغجغهاش را تکان تکان میدهد، از صحنه خارج میشود.
مرد دوم از طرف چپ وارد صحنه میشود، نفر اول از بازویش می- گیرد و خمش میکند، مردم آرام و مطیع خم میشود، اول حلقه را گرفته نزدیک برده سر مرد را امتحان میکند، سر مرد از حلقه رد میشود. نفر اول مرد را بطرف نفرد دوم هل میدهد. نفر دوم خم میشود و جغجغهای از زمین برمیدارد و بدست مرد میدهد و بطرف راست هل میدهد، مرد دوم خوشحال و راضی، در حالیکه جغجغهاش را تکان تکان میدهد، از صحنه خارج میشود.
مرد سوم از طرف چپ وارد صحنه میشود، نفر اول از بازویش میگیرد و خمش میکند، مرد آرام و مطیع خم میشود، نفر اول حلقه را گرفته نزدیک برده سر مرد را امتحان میکند، سر مرد از حلقه رد میشود، نفر اول مرد را بطرف نفر دم هل میدهد، نفر دوم خم میشود و جغجغهای از زمین بر میدارد بدست مرد میدهد و بطرف راست هل میدهد، مرد سوم خوشحال و راضی، در حالیکه جغجغهاش را تکان تکان میدهد، از صحنه خارج میشود.
نفر چهارم از طرف چپ وارد صحنه میشود، نفر اول از بازویش میگیرد و خمش میکند، مرد خم نمیشود. نفر اول متعجب نگاه میکند و از شانههای مرد چهارم میگیرد و بزمین فشارش میدهد مرد تقلا میکند و نمیتواند رها بشود زانوانش خم میشود ولی سرش را بالا میگیرد. نفر اول حلقه را گرفته نزدیک میبرد و میخواهد سر مرد را امتحان کند. مرد سرش را راست میگیرد و صورتش را جلو حلقه میبرد، حلقه از سرش رد نمیشود. نفر اول مرد چهارم را بطرف نفر دوم هل میدهد، نفر دوم زنک را با شدت بصداد در میآورد، از طرف راست صحنه دو مرد قوی هیکل وارد میشوند و بطرف مرد چهارم میآیند و از بازوانش میگیرند و او را بطرف راست صحنه، نزدیک حفرههای داخل دیوار، میبرند. مرد تقلا میکند و نمیتواند رها بشود. دو مرد قوی هیکل براحتی او را میگیرند و توی یکی از حفرههای داخل دیوار میکنند، مرد چهارم نمیتواند حرکت کند، تمام بدنش لای جرز دیوار مانده است، و فقط سرش بیرون است.
مرد پنجم از طرف چپ وارد صحنه میشود. دو مرد قوی هیکل از صحنه بیرون میروند. نفر اول از بازوی مرد پنجم میگیرد و خمش میکند، مرد چهارم از توی دیوار نعره میکشد: “آهای” . نفر پنجم سرش را بلند میکند و بآسمان نگاه میکند و بازگوش میدهد. مرد چهارم دوباره فریاد میکشد: “آهای” نفر اول سعی میکند مرد پنجم را خم کند ولی مرد پنجم خم نمیشود نفر اول متعجب نگاه میکند و از شانههای مرد پنجم میگیرد و بزمین فشارش میدهد، مرد تقلا میکنند و نمیتواند رها بشود. نفر اول حلقه را گرفته نزدیک میبرد و میخواهد سر مرد را امتحان کند. مرد چهارم دوبار فریاد میکشد: “آهای، آهای” مرد پنجم سرش را راست میگیرد و صورتش را جلو حلقه میبرد، حلقه از سرش رد نمیشود، نفر اول مرد پنجم را بطرف نفر دوم هل میدهد، نقفر دوم زنک را با شدت بصدا در میآورد، از طرف راست صحنه دو مرد قوی هیکل وارد میشوند و بطرف مرد پنجم میآیند و از بازوانش میگیرند و او را بطرف راست صحنه، نزدیک حفرههای داخل دیوار میبرند، مرد تقلا میکند و نمیتواند رها بشود، دو مرد قوی هیکل براحتی او را بلند میکنند و وارد یکی از حفرههای داخل دیوار میکنند، مرد پنجم نمیتواند حرکت کند، تمام بدنش لای جرز دیوار مانده است و فقط سرش بیرون است.
مرد ششم از طرف چپ وارد صحنه میشود، دو مرد قوی هیکل از صحنه بیرون میروند، نفر اول از بازوی مرد ششم میگیرد و خمش میکند. مرد چهارم و مرد پنجم از توی دیوار نعره میکشند: “آهای” نفر ششم سرش را بلند میکند و بآسمان نگاه میکند و گوش میدهد، مرد چهارم و پنجم دوباره فریاد میکشند. “آهای” نفر اول سعی میکند مرد ششم را خم کند ولی مرد ششم خم نمیشود، نفر اول متعجب نگاه میکند و از شانههای مرد ششم میگیرد و بزمین فشار میدهد.
از طرف راست صحنه عده زیادی جغجغه بدست ظاهر میشوند که خوشحال و راضی، محتاطانه تا وسط صحنه پاورچین پاورچین نزدیک میشوند و جغجغههاشان را تکان تکان میدهند و به تقلای نفر اول و مرد ششم نگاه میکنند، ابلهانه و بیصدا لبخند میزنند و میخندند، مرد ششم تقلا میکند و نمیتواند رها بشود. نفر اول حلقه را گرفته و نزدیک میبرد و میخواهد سر مرد را امتحان کند، مرد چهارم و مرد پنجم از توی دیوار با خشم زیاد نعره میکشند: “آهای، آهای، آهای” .
جماعت جغجغه بدست بر می گردند و مردان داخل دیوار را میبینند میترسند، خنده در لبشان خشک میشود، وحشت زده، آرام آرام عقب میروند و به مردان داخل دیوار نگاه میکنند و جغجغهشان را تکانتکان میدهند و از صحنه خارج میشوند.
(آرش)