Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

داستان ديگران (خارجی)

برشی از رمان «سکسوس» اثر هنری میلر/ داوود قلاجوری

آنچه در ادامه می خوانید برشی از رمان «سکسوس» اثر هنری میلر است که داوود قلاجوری ترجمه آن را تمام کرده است و در آینده نزدیک توسط نشر آفتاب نروژ منتشر می‌شود. از قلاجوری که همیشه به مد و مه محبت داشته بابت اینکه بخشی از ترجمه را برای انتشار در اختیارمان قرار داد تشکر…

Read more

چالز بوکفسکی

جهان داستان (37) : «ناقوس برای مرگ کسی نمی‌زند» اثر چالز بوکفسکی

چارلز بوکُفسکی (1994-1920) شاعر و داستان‌نویس فقید آمریکایی است. «عامه‌پسند» و «هالیوود» از آثار شناخته‌شده او در داستان است. بوکُفسکی به دلیل سبک متفاوتش در شاعری و نویسندگی و نشان‌دادن لایه‌های تاریک زندگی و فقر در آمریکا مورد توجه قرار گرفت.

Read more

داستان جهان (33): «اتاقی برای ابد» اثر بریس دی‌‍جِی پنک

بریس دی‌‍جِی پنکیک (Breece D’J Pancake) نویسنده داستان ‌کوتاه آمریکایی که از او با عبارت «یکی از بزرگ‌ترین نویسندگانی که هرگز نامش را نشنیده‌اید» یاد می‌شود. 29 ژوئن 1952 در میلتون ویرجینیای غربی به دنیا آمد و بزرگ شد

Read more

بارخوانی داستان (21): «راشامون» اثر ریونوسوکه آکوتاگاوا

شب سردی بود ، مرد خدمتکار در زیر راشومون بانتظار بند آمدن باران ایستاده بود . کس دیگری در زیر این دروازه بزرگ نبود. روی ستون های ضخیم و صیقل خورده ارغوانی آن جا که در بعض جاها پریده و جویده شده بود سوسکهایی دیده می شدند . از آن جائیکه راشومون در خیابان سوجاکو بود احتمال داشت…

Read more

داستانی بسیار کوتاه از ارنست همینگوی

عصر روزی گرم مرد را به یکی از اتاق های طبقه ی بالای بیمارستان منتقل کردند. از آن بالا کل شهر پادوا زیر پایش بود و بادقپک‎های (1) خاکستری رنگ را که در آسمان پرواز می کردند می دید. اندکی بعد، آسمان تاریک شد و نور افکن ها روشن. باقی افراد پایین رفتند و بطری…

Read more

بازخوانی داستان (22): «محکمه جنایی»* اثر یاروسلاو هاشک

یاروسلاو هاشک (۱۹۲۳ - ۱۸۸۳) نویسنده چک با کتاب «سرباز ساده‌دل، شویک» که در سال مرگ نویسنده‌اش انتشار یافت در جهان شهره شد. این کتاب که سرشار از طنز و مطایبهٔ عامیانه است و در آن نظام میلیتاریستی اتریش-هنگری به‌مؤثرترین نحوی به‌هجو کشیده شده بارها در قلمرو سینما و تآتر مورد بهره‌برداری قرار گرفته، و…

Read more

بازخوانی داستان (20): «اپرای ماه» اثر ژاک پره ور

روزی بود، روزگاری بود. پسر کوچولوئی بود که زندگیِ خوشی نداشت، و جائی می‌زیست که آفتابِ کافی به‌‌آن نمی‌تابید. هرگز پدر و مادرش را نشناخته بود، و پیشِ کسانی زندگی می‌کرد که نه خوب بودند و نه بد. کارشان زیاد بود و وقتی برای خوب یا بد بودن نداشتند. روز و روزگار دیگری بود. پسرْ کوچولوئی…

Read more

بازخوانی داستان (19): «نوزادی که آمده بود بماند» نوشته دنی سیفر

زمانیکه ما به دو پسرمان ،آندرو نه ساله و دیگری مارک شش ساله، نوزادی که برادر کوچکشان بود معرفی کردیم، آنها به سرعت مسحور او شدند. برای اینکه وانمود کنیم والدین مدرنی هستیم، خیلی چیزها راجع به حسادت خواهر-برادری خوانده بودیم. به همین منظور ما به این نتیجه رسیدیم که عکس العمل فرزندان ما غیر…

Read more

بازخوانی داستان (18): «پاكت‏ها» اثر ریموند كارور

یكی از روزهای گرم و مرطوب است. من از پنجره‏ی اتاق‏ام در هتل می‏توانم بیش‏تر قسمت‏های شهر میدوسترن(1) را ببینم. می‏توانم چراغ‏های بعضی ساختمان‏ها را كه روشن می‏شوند، دود غلیظی را كه از دودكش‏های بلند بالا می‏روند، ببینم.‏ كاش مجبور نبودم به این چیزها نگاه كنم. می‏خواهم داستانی را برای شما نقل كنم كه سال…

Read more

بازخوانی داستان (17): «ماسه» اثر آلیس مونرو

آن زمان ما در کنار یک گودال ماسه ای زندگی می کردیم. نه گودال عمیقی که با بیل های مکانیکی غول پیکر کنده باشند. فقط گودال کوچکی که باید توسط یک کشاورزی سالها پیش کنده شده باشد. در حقیقت گودال به اندازه ای کنده شده بود که ترا به اندیشه ای وا دارد که باید…

Read more

بازخوانی داستان(16): «چهره» اثر آلیس مونرو (برنده نوبل ادبیات 2013)

من مطمئنم که پدرم فقط یک بار به من نگاه کرد، من را واقعا دید. بعد از آن دیگر می­دانست که توقع چه چیزی  داشته باشد. آن روزها پدرها را توی اتاق انتظاری که زن­های زائو گریه­هاشان را می خوردند یا با صدای بلند درد می کشیدند و اتاق­­ زایمان­های پرنوری که نوزادها به دنیا…

Read more

بازخوانی داستان (15): پل معلق اثر آلیس مونرو

 زن، یک بار ترکَش کرده بود. دلیل اصلی‌اش خیلی پیش پا افتاده بود: با چند خلاف‌کار جوان (خودش اسمشان را گذاشته بود «اراذل»)، دست به یکی کرده و کیک زنجبیلی او را لمبانده بودند! کیک را تازه پخته بود و می‌خواست بعد از جلسه‌ی آن روز عصر، با آن از مهمان‌ها پذیرایی کند.بی آن که…

Read more

اپیزود کوگلمس نوشته ای از وودی آلن

وودی آلن یکی از آن هنرمندان چند وجهی ست که هم داستان نوشته و هم فیلم ساخته، هم جلوی دوربین رفته و... هرچند برخی بر این باورند که وودی آلن در سینما موفق تر از ادبیات بوده، و حتی در نوشته های او  نیز فیلمنامه ها نست به آثار داستانی شاخص تر هستند. اما همه…

Read more

بازخوانی داستان (14): «گوشه دنج و پر نور» اثر ارنست همینگوی

دير وقت شب بود و همه رفته بودند، و فقط يک پير مرد در کافه باقی مانده بود، که يک گوشه، در سايه برگ هايی که زير چراغ برق خيابان ايجاد می شد نشسته بود. هنگام روز خيابان گرد و خاکی بود، اما شب، شبنم گرد و خاک را می نشاند و پير مرد دوست…

Read more

بازخوانی داستان (13): «تابستان، یک روز بعدازظهر…» اثر ارسکین کالدول

 کاکا ویک گلوور از زور گرمای کباب‌کنندهٔ بعدازظهر و از هرم آفتاب که صاف تو صورتش می‌زد از خواب بیدار شد.. نیمساعت را، شیرین خوابیده بود. وسط این دنده به آن دنده شدن بود که، همین جوری بی‌خود لای پلک چشم‌هایش را واکرد. و توی همین یک لحظه چشم وا کردن بود که «هیوبرت» را…

Read more

بازخوانی داستان (12): «زن و شوهر» و «پل» دو داستان از فرانتس کافکا

زن و شوهر  فرانتس کافکا  کسب و کار به طور کلی آنقدر خراب است که گاه گداری وقتی در دفتر وقت زیاد می آورم، کیف مستوره ها را برمی دارم تا شخصاً سراغ مشتری ها بروم. از جمله مدت ها بود قصد داشتم یک بار هم سراغ «ن» بروم که قبلاً با هم رابطه تجاری…

Read more

بازخوانی داستان (11): مجموعه داستانک های فرانتس کافکا

در میان آثار فرانتس کافکا داستان های بسیار کوتاهی (داستانک) دیده می شود که  هرچند به نظر برخی بخش مهم کارنامه او به حساب نمی آیند اما خواندن آنها به دلیل دریافتی که از نوع نگاه کافکا به خواننده ارائه می کند در خور توجه و استفاده است. در ادامه تعدادی از این داستانک ها…

Read more

بازخوانی داستان (10): کنار دریا اثر آلن رب گریه

آلن رب گریه در ایران در اوایل دهه چهل معرفی شد، توسط اصحاب جنگ اصفهان، در ویژه نامه های جنگ اصفهان ود که اولین بار داستان هایی از او و خاصه اثر معروفش پاکن ها ترجمه و منتشر شد. در بازخوانی داستان امروز یکی دیگر از داستانهای رب گریه را با ترجمه ای مقبول از…

Read more

بازخوانی داستان: سواره نظام كوهستان اثر مانوئل ساپاتا اولی بیا

 سواره نظام كوهستان/ نویسنده: مانوئل ساپاتا اولی بیا / مترجم : قاسم صنعوی رگبار گلوله خاموشی دهكده را شكافت. زن های سراسیمه، كودكانشان را در پناه گرفتند. درها با شتاب بسته شد و صدای افتادن كلون ها به گوش آمد. پیرمردان كه در كافه كوچك دهكده به دور میز بازی دومینو، سرگرم نشخوار زمان…

Read more

بازخوانی داستان: «سیاه و سفید» از هارولد پینتر

همیشه سوار خط شب‌رو می‌شوم. همه‌ی شش روز هفته را. تا ماربل آرچ پیاده می‌روم و سوار خط ۲۹۴ می‌شوم که مرا می‌برد خیابان فلیت. هیچ با مردهای تو اتوبوس حرف نمی‌زنم. بعد هم می‌روم تو {بار} سیاه و سفید که تو خیابان فلیت است. گاهی هم دوستم می‌آید آن‌جا. یک فنجان چایی می‌خورم. دوستم…

Read more

«شیفته‎ی پاکی»، داستانی از رومن گاری

بالاخره تصمیم گرفتم که هرچه زودتر تمدن و همه‎ی ارزش‎های کاذب آن را ترک‎ گویم، از این دنیای حریص که یکسره رو به سوی نعمات مادی کرده است دوری جویم، و خود را به جزیره‎ای دورافتاده در اقیانوس آرام، به روی تخته سنگ‎های مرجانی، به کنار برکه‎ای لاجوردی رنگ بکشانم. دلایلی که مرا به این…

Read more

داستانی از کاظم تینا تهرانی: «پدر و پسر و آینه»

این داستان کوتاه در میانه‎ی دهه چهل در مجله‎ی (یا به عبارت درست تر جُنگ) آرش منتشر شده. در میانه‎ی دهه پنجاه کاظم تینا با جمع آوری داستانهای پراکنده خود در نشریات و جنگ های گوناگون، مجموعه داستان « شرف و هبوط و وبال» (1355) را منتشر کرد که این داستان در این کتاب نیز…

Read more

ادبیات جهان (5): «در برابر قانون» اثر فرانتس کافکا

"جلو در قانون دربانی به نگهبانی ایستاده است. مردی از ولایت پیش دربان می‎آید و التماس می‎کند که تو برود. اما دربان می‎گوید حالا نمی‎تواند او را راه بدهد. مرد فکر می‎کند و می‎پرسد: آیا کمی بعد راهش خواهد داد؟ دربان می‎گوید ممکن است اما حالا نمی‎شود. چون در تالار قانون مثل همیشه باز است…

Read more

بازخوانی داستان (5): «یک روز عالی برای موز ماهی» اثر سالینجر

نود و هفت تبلیغات‌چی نیویوركی توی هتل بودند و خطوط تلفنی راه دور را چنان در اختیار گرفته بودند كه زن‌ جوان اتاق پانصدوهفت مجبور شد از ظهر تا نزدیكی‌های ساعت دوونیم به انتظار نوبت بماند. اما بی‌كار ننشست. مقاله‌ای را با عنوان “جنس یا سرگرمی است...یا جهنم” از یك مجلة جیبی بانوان خواند. شانه…

Read more

بازخوانی داستان (4): «داس» اثر ری برادبری

جاده که مانند سایر جاده‌های از وسط دره و بین زمین‌های سنگلاخ و لم یزرع، درختان بلوط و از نزدیک گندم‌زاری وحشی و تک افتاده می‌‌گذشت پس از عبور از کنار خانه سفید کوچکی که در میان گندم‌زار بود چنان‌ که گوئی ادامه‌اش بی‌فایده است ناگهان به پایان رسید. اهمیت نداشت چون آخرین قطره بنزین…

Read more

بازخوانی داستان (3): «کنار دریا» اثر آلن رب گریه

سه بچه دارند کنار دریا راه می‌روند. دست همدیگر را گرفته‌اند و در کنار هم پیش می‌روند. تقریباً هم قداند، شاید هم سن باشند: حدود دوازده. ولی بچه وسطی کمی‌از آن دوتای دیگر کوچک‌تر است. غیر از این بچه‌ها هیچ کس در کنار دریا نیست. ساحل نوار نسبتاً پهنی است که نه سنگ‌های پراکنده‌ای در آن…

Read more

بازخوانی داستان (2): «میهمان» اثر آلبر کامو

معلم دو مرد را نگاه می‌کرد که در سربالایی به سوی او پیش می‌آمدند. یکی سوار بر اسب و دیگری پیاده بود. آن‌ها از لا به لای  تخته سنگ ها در میان برف هایی که تا چشم کار می‌کرد بر دامنه وسیع جلگه مرتفع و متروک دیده می‌شد آهسته آهسته و به زحمت پیش می‌آمدند.…

Read more

آیا ترجمه ی منوچهر بدیعی از «اولیس» قابل دفاع است؟

انتشار بریده‎ای از رمان «اولیس» شاهکار جیمز جویس (ازبخش هفدهم این رمان) در «مد و مه» بحث‎هایی را به دنبال داشت، به خصوص  از سوی چند نفر از مخاطبان که ظاهرا با زبان انگلیسی آشنا هستند، درباره کیفیت ترجمه‎ی این رمان که به زعم این دوستان حق مطلب را ادا نمی کند. البته این مساله…

Read more

بریده ای از رمان «اولیس» اثر جیمز جویس

فارسی زبانان علاقمند به ادبیات داستانی تشنه خواندن اولیس هستند، کتابی که از قضا  توسط یکی از مترجمان  خبره (منوچهر بدیعی) به فارسی هم ترجمه شده، اما متاسفانه امکان انتشار پیدا نکرده است. تنها بخش‎هایی از این رمان توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده تا به قول معروف  علاقمندان فعلا با آن یک ته‎بندی بکنند تا…

Read more

بازخوانی داستان: «مزاحم» اثر خورخه لوئیس بورخس

بورخس نیاز به معرفی ندارد، نویسنده‎ای که به قول خودش، همواره به عنوان کسی شناخته می‎شد که جایزه نوبل به او نداده‎اند! جایزه‎ای که بی‎اغماض چیزی به اعتبار بورخس نمی‎افزود، و چه بسا خود اعتبار بیشتری می‎یافت و این سوال همیشگی باقی نمی‎ماند که چرا به بورخس جایزه نوبل داده نشد؟! به هر روی…

Read more