Skip to content Skip to footer

بریده ای از رمان «اولیس» اثر جیمز جویس

10 Comments

  • قباد آذرآیین
    Posted 28 اردیبهشت 1390 at 11:24 ق.ظ

    چرا در سایت، مگر امکان انتشار متن کامل اولیس وجود ندارد؟
    ………………………………………………
    مد و مه:
    بخش هایی از اولیس بسیار بی پروایانه نوشته شده. توجه داشته باشیم این کتاب تا سالهل ذر بسشاری کشورها اجازه انتشار نداشت!
    در ایران اما منوچهر بدیعی سالها پیش، اولیس را برای انتشار به نشر نیلوفر سپرده، که ظاهرا قرار بود در چهار جلد منتشر شود. اما میزان جرح و تعدیل ها به قدری بود که مترجم راضی به انتشار آن نشد و گویا این بحث هم مطرح شد که بخش های کوتاه شده از کتاب به زبانی دیگر در متن کتاب قرار گیرند تا این مهمترین کتاب داستانی قرن بیستم لااقل با تنی مجروح منتشر نشود، که هیچ یک به نتیجه نرسیده و مترجم هم از انتشار آن صرف نظر کرده. انتشار کتابی در این حجم و البته با آن همه زحمت برای ترجمه در فضای مجازی باعث از بین رفتن زحمات مترجمی است که این کتاب ترجمه نشدنی را به فارسی درآورده.
    ظاهرا بهترین راه انتشار رمان با همان جرح و تعدیل ها و قرار دادن بخش های کوتاه شده در فضای مجازی ست تا جماعت آن را به اصل کتاب بیفزایند!

  • کاوه
    Posted 28 اردیبهشت 1390 at 3:36 ب.ظ

    بابا، چرا دروغ پراکنی می کنید؟ من اطلاع موثق دارم که منوچهر بدیعی و انتشارات نیلوفر تا حالا هیچوقت اولیس را به ارشاد نبرده اند تا جرح و تعدیلی مطرح شود، و بقدری باشد که مترجم راضی به انتشار آن نباشد! اما خوب شد شما لااقل این تکه را اینجا منتشر کردید. فکر می کنید اگر این “ترجمه” یک وز منتشر شود کسی آن را می تواند تا آخر بخواند؟ جدی میگم! کسانی که انگلیسی میدونن همین قسمت را با انگلیسی آن مقایسه کنند تا ببینند چه اتفاقی افتاده…

  • ماهان
    Posted 28 اردیبهشت 1390 at 3:53 ب.ظ

    muffled drums
    “مافلد درامز” یعنی طبلهای پوشیده در نمد!؟

  • ماهان
    Posted 28 اردیبهشت 1390 at 4:00 ب.ظ

    “توپخانه‌آسمان‌ از قبل‌ تمام‌ طنطنه‌ مافوق‌ طبیعی‌ خود را به‌ این‌ منظره‌ مخوف‌ عاریه‌داده‌ است‌.”
    این هم باز در همان سطرهای نخست کاملا غلط ترجمه شده

    the artillery of heaven had lent its supernatural pomp to the already gruesome spectacle.

  • ایرج نوبری
    Posted 28 اردیبهشت 1390 at 4:52 ب.ظ

    “های‌ جانمی‌ ــــ.های‌های‌ که‌ وقتی‌ چشمم‌ بهش‌ می‌افته‌ دلم‌ می‌خاد بزنم‌ زیر گریه‌ برا این‌که‌ به‌یاد آن‌ خمره‌ خودم‌ می‌افتم‌ که‌ آن‌جا ته‌ جاده‌ لایم‌هاوس‌۳۵ چشم‌ به‌ راه‌ منه‌.”
    God blimey if she aint a clinker, that there bleeding tart. Blimey it makes me kind of bleeding cry, straight, it does, when I sees her cause I thinks of my old mashtub what’s waiting for me down Limehouse way.

  • Araz Barseghian
    Posted 28 اردیبهشت 1390 at 10:43 ب.ظ

    سلام
    این قطعه با اجازه‌ی رسمی مترجم منتشر شده؟
    ………………………………………………..
    مد و مه:
    این بخش از رمان با استفاده از کتابی که انتشارات نیلوفر منتشر کرده، نقل شده؛ در ابتدای کتاب نیز ناشر (به عنوان دارنده حق انتشار کتاب) اشاره ای به عدم اجازه نقل برای بخشی از آن نکرده. این درحالی است که معمولا ناشرانی که در این زمینه حساس هستند حتما آن را در شناسنامه کتاب عنوان می کنند.
    ممنون از حسن توجه شما

  • م. امامی
    Posted 29 اردیبهشت 1390 at 4:29 ب.ظ

    همه ی کسانی که با دنیای جویس آشنا هستند می دانند که او حتی برای یک کلمه از این کتاب چه وسواسهایی به خرج داده است. اما مقایسه ی این ترجمه با متن اصلی نشان می دهد که آقای بدیعی خیلی راحت همه چیز را سمبل کرده است! نثر آقای بدیعی درواقع چیزی از زیبایی نثر جویس را در خود ندارد.
    حتی بسیاری از عبارتها و جمله های ساده هم غلط ترجمه شده است. مثلا:

    a hundred muffled drums

    ده‌ها طبل‌ پوشیده‌ در نمد(!)

    the artillery of heaven had lent its supernatural pomp to the already gruesome spectacle

    توپخانه‌آسمان‌ از قبل‌ تمام‌ طنطنه‌ مافوق‌ طبیعی‌ خود را به‌ این‌ منظره‌ مخوف‌ عاریه‌داده‌ است‌.(!)

    God blimey if she aint a clinker, that there bleeding tart

    های‌ جانمی‌ (!)

    و بازی های جویس هم به این صورت در آمده است:

    Nationalgymnasiummuseumsanatoriumandsuspensoriumsordinaryprivatdocent- generalhistoryspecialprofessordoctor Kriegfried Ueberallgemein

    دکتر پروفسور ورزشگاه‌ ملیوم‌ موزیوم‌ آسایشگاهیوم‌فتق‌بندیوم‌ مبتذلیوم‌ اختصاصیوم‌ سنتیوم‌ تاریخ‌ عمومیوم‌ ویژگیوم‌ کریگفریداوبرآل‌ گماینه‌ (!)

    ملیوم! موزیوم! آسایشگاهیوم! سنتیوم! تاریخ عمومیوم! اختصاصیوم! ویژگیوم! …

    میوزیوم در انگلیسی یعنی موزه. موزیوم در فارسی یعنی چه؟!

    و تازه این از راحتترین بخشهای یولیسز است

  • Araz Barseghian
    Posted 30 اردیبهشت 1390 at 5:12 ب.ظ

    خیلی ممنون از جوابتان. یک سئوال دیگر:
    مگر هر کتابی که منتشر می‌شود، در صفحه‌ی اولش نمی‌نویسند حق چاپ محفوظ؟ این یعنی کلاً حق چاپ محفوظ! البته اگر ننوشته که هیچ.
    دوم یک نکته:
    ذکر کامل منبع در چنین شرایطی حتماً حتماً لازم است.
    …………………………………………………………………….
    مد و مه:
    بله دوست عزیز رسم است که می نویسند که حق چاپ محفوظ و این به معنای چاپ کل اثر است نه یک بخش کوچک از آن. ناشرانی که خیلی حساس باشند، حتی نسبت به نشر بخشی هرچند کوچک، این را اعلام می کنند که انتشار کتاب به هر شکل و به هر اندازه ممنوع است.
    البته باید بگوییم که اول کتاب نشر نیلوفر درباره جویس که همین بخش 17 ضمیمه آن شده، حتی حق چاپ محفوظ هم نیامده! البته این به این معنا نیست که چون ننوشته اند هرکسی حق دارد کل کتاب را منتشر کند.
    انتشار بخشی از یک کتاب، در صورتی که ناشر حساسیت و مخالفتی نداشته باشد، باز هم باید با ذکر منبع باشد. ماهم در لید مطلب درباره اینکه صاحب امتیاز اثر نشر نیلوفر ایت مفصل پرداخته ایم.

  • محمد
    Posted 20 تیر 1390 at 11:25 ق.ظ

    من از خواندن متن اوليس به زبان انگليسي و حتي ترجمه آن به آلماني بسيار لذت بردم ،اما يكي دو فصلي كه از ترجمه فارسي شاهكار جويس را اينجا و آنجا مطالعه كردم، كششي را در من ايجاد نكرد. ضمن احترام به تلاش آقاي بديعي، بايد گفت زبان مورد استفاده ايشان نتوانسته بار شاعرانگي اثر جويس را منتقل كند؛با كمال تاسف

  • احمد افقهی
    Posted 17 بهمن 1390 at 3:13 ب.ظ

    وجود یک ترجمه کامل از اولیس نیاز جدی ادبیات دوستان فارسی زبان است . خوب است علاقمندان فکری بیندیشند حتی با جمع آوری کمک مالی و سپردن امر به یک مترجم معتبر و قرار دادن آن در فضای مجازی .من شخصا حاضر به کمک هستم.
    …………………………
    خوشبختانه یکی از مترجمان مشغول همین کار هستند، دو بخش اول آن را ترجمه کرده و در وبلاگشان منتشر کرده اند.
    البته کیفیت این ترجمه ها را یک نفر اهل فن باید تشخیص دهد
    به هر حال همین هم غنیمتی ست
    مد و مه

Leave a comment

0.0/5