يكي از روزهاي گرم و مرطوب است. من از پنجرهي اتاقام در هتل ميتوانم بيشتر قسمتهاي شهر ميدوسترن(1) را ببينم. ميتوانم چراغهاي بعضي ساختمانها را كه روشن ميشوند، دود غليظي را كه از دودكشهاي بلند بالا ميروند، ببينم. كاش مجبور نبودم به اين چيزها نگاه كنم.
