خواندن متني از ميرچا الياده، همچون گام گذاشتن در هزارتويي پيچ در پيچ و لايهلايه است؛ «ورود به آن ميتواند يك آيين تشرف باشد». هم خطر گم شدن هست و هم اميد رهايي. قدم زدن در اعماق زمان و در نورديدن مرزهاي تاريخ و اسطوره. در اين لابيرنت بيانتها، الياده خود را يك مرشد يا…
راوی در داستانهای ریموند کارور اغلب مستقیما درمورد شخصیتها و موضعش درباره آنها حرف نمیزند. این واضحترین و کلیشهایترین گزاره درمورد داستانهای کارور است. اما کارور با گفتن جزییاتی از آدمها فقط جنبه یا وجهی از آنها را در داستان میآورد که در نسبت با مسئله اصلی داستان قرار است خودی نشان بدهد و همین…