«خدای چیزهای کوچک» بنای سحرآمیزی است از روایت «بیخود»شدگی انسان در بستر ارزشهای ترکیبی که با معماری مقتدرانهاش ما را به تماشای دنیایی مینشاند که در ازدحام کثرت، آدمهایش را به انزوایی ناگزیر میراند؛ دنیاییکه بهشدت نیازمند لمس یگانگی و گذر از زیرساختهای هولناکِ بدفرجام و چندگانه است.
«او داستانهای خدایان را نقل میکند، اما رشته سخنش از تارهای قلب انسانی و غیرخدایی بافته شده.» رمان «خدای چیزهای کوچک» شاهکار آرونداتی روی، داستان بهظاهر سادهای دارد؛ روایتی غیرخطی در داستانی که بومی است و در اقلیم است که سامان میگیرد و بهگوشهای از زندگی در هند کشور هزاران خدا و مهد رویاها میپردازد
وقتی «خدای چیزهای کوچک» را میخوانی، به حرفِ جان برجر ایمان میآوری که این رمان «شاهکار بینظیری است که هرگز مثل آن نوشته نشده و نخواهد شد»؛ جان برجر، رماننویس و منتقد بریتانیایی
«خدای چیزهای کوچک» اولین رمان خیرهکننده آرونداتی روی [که با ترجمه فارسی آن توسط سیروس نورآبادی با مقدمه جان آپدایک در نشر نقش جهان منتشر شده] با رمزوراز آغاز میشود: چرا پسری که استا نام داشت تصمیم گرفته بود دیگر حرف نزند؟
آرونداتی روی (1961-هند) یکی از برجستهترین زنان نویسنده جهان است؛ نهتنها در نوشتن رمان، که در دفاع از حقوق زنان و کودکان؛ شاید به همین دلیل هم بود که در سال 2014 مجله تایم از او بهعنوان یکی از صد چهره تاثیرگزار جهان یاد کرد
در این گزارش به 10 چهره ادبی پرداخته شده ذکه در طول عمرشان تنها یک رمان نوشتهاند و به نام همان کتاب در سرتاسر جهان شناخته میشوند.