وقتی در مملکتی هنر جایگاه واقعی خودش را به هزار دلیل نداشته باشد، با سنجههای دیگری جز هنر سنجیده میشود. آنوقت کارگردانش بهجای دفاع و پاسخگویی راجع به وجاهت هنری فیلمش پشت اسامی و عقاید و جریانات سیاسی پنهان میشود و با ایجاد فضای دو دستهگی و خودی نخودی فضا را متشنج میکند تا تقصیر…
صادق چوبک در طول عمر ۸۲ سالهی خود میراث گرانباری برای ادبیات داستانی ایرانی و نسلهای بعد از خودش به جای گذاشت. و اگر حضور فیزیکیاش هنوز زنده بود، حالا ۱۰۱ساله میشد. حالا که ۱۹سال از مرگاش میگذرد، شاید فرصت مناسبی باشد که به کارنامهی هنری و تاثیراتاش بنگریم.
نوشتن از هوشنگ گلشیری، نوشتن از نوشتن است. انسانی که بینیاز از هر پسوند و پیشوندی نقش مهمی در پیشبرد ادبیات داستانی ایران داشته است. شاید بتوان گفت که پس از هدایت، هیچ نویسندهی ایرانی به اندازهی گلشیری در قوام پیدا کردن و جهت یافتن ادبیات داستانی ایران نقش نداشته است.
ادبیات داستانی امروز و ادبیات داستانی پس از براهنی و گلشیری، اغلب ادبیات کارگاهیست. یعنی حتی اگر از این کارگاه ها چیزی هم یاد نگیری، باید برای مخاطب پیدا کردن و وارد دسته شدن، از این فیلتر رد بشوی.