کامو داستان زنی را تعریف میکند که عجیب و گوشهگیر بود و از دیدار و گفتوگو با آشنایان خودداری میکرد؛ اما با ارواح روابطی دوستانه داشت و در مناقشات آنها شرکت میکرد
روشنفکران، قرن بیستم را تقریباً بدنام کردهاند. همه، با چند استثناء خدایانی خبیث را بندگی کردند که منفورترین و غالبترینشان قدرت بود. نویسندگان، هنرمندان، فیلسوفان، مورخان، حتی موسیقیدانان و معماران، شورمندانه نبوغ و قریحه خود را به خدمت انگیزهای «مقصودی» آرمانی گماشتند. این «خیانت دیوانیان» چون مرضی فراگیر، خرد و بصیرت گرانبهای جهان را فروکاست…
آنچه مالرو برای ما در زمانی که بیست سال داشتیم بود، در آن عصر یأس بزرگ، در ماههایی که سرنوشت استالینگراد و سنگاپور رقم زده میشد، زمانی که لاوال۲ و دارلان۳ بر سر اینکه مارشال پتن از کدامیک حمایت کند مشاجره میکردند، زمانی که دریو لاروشل۴ با تلخی بر سرنوشت بنگاه نشر NRF 5 حکمفرمایی…
موضوع رمان«سرنوشت بشر»، انقلاب چین، و در درون این انقلاب، ستیز گروه انقلابیهای شانگهای با رهبری حزب کمونیست و انترناسیونال است۲که از آنان میخواهد دربرابر چانگکای- شک مقاومت نکنند و نیز ستیز میان دو ارزشی است که این نیروها تجسم آن هستند:ارزش تروتسکیگرای اتحاد انقلابی بیدرنگ و ارزش استالینی انضباط
از یاد بردهایم که آندره مالرو نخستین کسی بود که در رمانهایش انسانی را خلق کرد که در کارِ آمدن بود، انسانِ مقاومت، انسانِ اتاقهای گاز و قربانی طلوع صبح,٢ مالرو در «دوران تحقیر» نیز بیش از آنکه به توصیف نازیها و رفتارشان دست بزند، به ساختِ وضعیت اردوگاهی پرداخته است.
انتشار مجدد «هفته مقدس»، قصه تاریخی لویی آراگُن
قصه را دوباره بخوانید
پارسا شهری
زمانی که لویی آراگُن «هفته مقدس» را نوشت، منتقدان محافل سرمایهداری فریاد برآوردند که آراگُن با انتشار این رمان از واقعیت سوسیالیستی روی برگردانده و به انکار سوررآلیسم برخاسته است. آراگُن در پاسخ به ایندست منتقدانش گفت: قصه را دوباره…
آندره مالرو است که غرضش از حضور در اسپانیا بههیچوجه روایت یا نگارش رمان نبود. مالرو به اسپانیا آمده تا با هدایت «اسکادران اسپانیا» راه را بر پیشروی فاشیستها سد کند. او بههمراه چند خلبان دیگر که هرکدام متعلق به ملیتی هستند، تا روزهای آخر جنگ داخلی در اسپانیا میمانند و میجنگند.
مرگ روح
«روی این آزادی در حال احتضار افتاده بود، و ارادهای لجوج و مسلط بر خود، در مقابل این نابودی نزدیک، او را به تکاپو وامیداشت، با نگاهی دوختهشده به شعاعی افقی که در آن بالا، هر لحظه درازتر میشد و رهاشده از بند این اشباح نفرتانگیز و بیمعنی که کمینگاهشان در تاریکیای که…
صحبت از دکتر سیروس ذکاء است؛ یکی از مترجمان قدیمی ایران که بههمراه عدهای دیگر از دوستان و همکارانش، ملقب به نسل طلایی ترجمه ایران شدهاند؛ نوشته دکتر ندوشن هم مربوط به سال ١٩۵٠ است که ذکاء شش سال پس از آن را برای تحصیل در فرانسه گذراند و در آن مدت، دانش زبان فرانسهاش…
اهریمن مطلقگرایی
شهرام امیرپور سرچشمه
آندره ژید میگوید: «هرگاه مالرو دهن باز میکند، نبوغ سخن میگوید.» رمان «راه شاهی» بههمراه «فاتحان» و «سرنوشت بشر» سه رمانی هستند که آندره مالرو از تجربه سفرهایش به شرق دور نوشته است. او کتاب «فاتحان» را در ١٩٢٨ و «راه شاهی» را در ١٩٣٠ منتشر کرد که هر دو…