اصطلاح واقعگرایى که تقریبا از میانه قرن نوزدهم میلادى در قاره اروپا رواج پیدا کرد، براى اشاره به دگرگونى نوینى در روند پیشرفت ادبیات داستانى منثور بهکار مىرود که از دو دهه پیشتر، یعنى در حدود سال ۱۸۳۰ میلادى آشکار شده بود
بالزاک گفته بود اگر ماکیاولی میخواست رمان بنویسد، صومعه پارم- نام رمانی از استاندال- را مینوشت درواقع نیز همینطور است، تصوری که ماکیاولی از شهریار دارد شاید مشابه همان تصوری باشد که استاندال از شخصیتهای داستانهای خود دارد؛ در این صورت آیا استاندال را میتوان نویسندهای سیاسی به حساب آورد؟
از دو نوشته زیر یکی به مناسبت انتشار ترجمه عبدالله توکل در سال ۱۳۳۵ نوشته شده و دیگری به مناسبت انتشار ترجمه مهدی سحابی در سال ۱۳۸۷ که مرور آنها خالی از لطف نیست.
گاه نویسندگان ادعا می کنند نقدهایی که توسط منتقدان بر آثارشان نوشته میشود، نمیخوانند. اما در مقام عمل میبینیم که به وقتش خط به خط این نقدها را هم می خوانند! نویسندگان در مورد منتقدان نظرات مختلف و ضد و نقیضی دارند، برخی کار آنها را در خور اهمیت و برخی نیز بیارزش میخوانند و...…