خیلی وقت پیش بود که شاعر “اکتاویو پاز” را ملاقات کردم، پائیز 1977 در مکزیکوسیتی. توی خیابان بالا و پائین. . . یک جهنم زنده. . . دنیای دود و زغال ماشینها. . . قنادیها را میبینم، مهندسان و معماران کیکسازیها: دنیای مشعشع بوتیکها. . . خودم را در یکی از آنها میاندازم که بتوانم…