«ملاقات با جوخه آدمکُش» شاهکار جنیفر ایگان (ترجمه فارسی: فاطمه رحیمیبالایی، نشر نقش جهان) از نقطهای آغاز میشود که دریچهای رو به شکل و قوامی است که رمان به خود گرفته. ساختار و بستری که روایت در آن رشد میکند: امتناع از نگاهی سرراست و مستقیم.
پیش از ورود به هر اثری، مساله ادبیات است که ما را وامیدارد به خواندن. اگر مسالهمان ادبیات باشد، یعنی سروانتس میخوانیم، داستایفسکی، تولستوی، چخوف، کافکا، وولف، مارکز، بورخس، بالزاک، فلوبر، تواین، همینگوی، مان، ناباکوف، آستوریاس، جویس، فاکنر و… و پروست.
آنچه جنیفر ایگان مخاطبان خود را به ملاقاتش فرامیخواند؛ آمیزهای است از تراژدی، هجو و هیجان، روابط خاص و غیرقابل تعریف و آدمهایی با ساختار شخصیتیِ غریب. اخلاقیات مدرن و گاه نامتعارف در قالب شبکه درهمتنیدهای از کاراکترهای متعدد و فعال در حوزه موسیقی عرضه میشوند و «زمان»؛ پروسهای است مضمحلکننده که بهمثابه سلاحی مخرب…
وقتی شروع کردم به خواندن و ترجمه «ملاقات با جوخه آدمکُش»، درباره نام کتاب دچار تردید بودم. واژه Goon در زبان انگلیسی دارای معنای چندگانهای است که از آدم احمق و کودن تا آدمکُش یا قاتلی اجیرشده و دستوپاچلفتی را دربرمیگیرد. بعد از مراجعه به چند لغتنامه و همینطور ترجمه نام کتاب به دیگر زبانها…