راوي «خاكستر» مظفر است. كاراكتر اقتصادي، مدير يك شركت سرمايهگذاري بزرگ، سرمايهدار، بيزينسمن، قهرمانِ آرامانگراي دهه ٥٠، چريك دهه ٦٠، شخصيتي بيگانه با خود و منفعتطلب كه دوستان سياسياش در آلمان به خاطر همكارياش با حاكميت، قصد ترورش را داشتهاند. كسي كه سالها زنداني كلماتي چون آرمانخواهي، مبارزه، زندان، چريك و سازمان بوده
در سال ٩٢ و با تغيير دولت، شايد هنوز براي خيليها زود بود كه حدس بزنند در دو، سه سال بعد از آن، چه تعداد رمان و داستان كوتاه (و البته كتابهاي ادبي و غيرادبي ديگري كه من ازشان حالا هم كمتر خبر دارم) منتشر خواهد شد. اما حالا اين تعداد (و باوجودي كه هنوز…
رمان اخير حسين سناپور با عنوان «سپيدتر از استخوان»، چاپ دوم، تهران: نشر چشمه، زمستان۹۴ با سبكوسياقي نوشته شده است كه ديگر ميتوان مهرونشان خاص او در كار نويسندگياش محسوب كرد: روايتي مدرنيستي براي بازنمايي ناآرامي روحي و رواني شخصيت اصلي، با استفاده از تكنيكهاي روايي مدرن از قبيل تكگويي دروني، گفتار مستقيم آزاد و…
انتظاركشيدن براي بهترين داستاننويسها
حسين سناپور
تا همين يكي دو هفته پيش هنوز فكر ميكردم آدمهايي كه در بررسي و اظهارنظر درباره داستاننويسي امروزمان آن را با برجستهترين كارهاي نويسندگان تمامي دورههاي داستاننويسيمان مقايسه ميكنند (يا حتي بدتر از آن، با بهترينهاي داستاننويسي جهان)، آدمهايي كمالگرا هستند و زياد عجيب نيست كه آدمي…
نقد رمان دود نوشته حسين سناپور
داستان پيچيده تعامل انساني
ساره بهروزي
راوي در داستان «دود» با زبان اول شخص در ضمن معرفي خود فضاي حاكم بر زندگي شخصياش را نيز به تصوير ميكشد. خانه بدون اثاث، موزاييكهاي بدون فرش، پنجرههاي خالي از پرده و دختربچهاي كه هر هفته دوشنبه براي ديدن راوي…
حسين سناپور از جمله نويسندگاني است كه در طول سالهاي نوشتنش اتفاقات دور و برش برايش اهميت داشتهاند. وقايع و حوادث بيروني هميشه به گونهاي در رمانهاي او جا باز ميكنند. آخرين كتاب او رمان«دود» است كه درباره داستان جامعه امروزي است؛ روايت آدمي مردد كه هيچكاري نميكند