Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

Tag: زندگی و آثار احمد محمود

بررسی نشانه‌ها در داستان «شهر کوچک ما» اثر احمد محمود / ناهید نقشبندی

شهر کوچک ما یکی از داستان‌های موفق احمد محمود نویسنده‌ی اهل اهواز است که در مجموعه داستان غریبه‌ها و پسرک بومی به چاپ رسیده است. راوی این داستان کودکی است که مشاهدات خود را بیان می‌کند. انتخاب چنین راوی موجب شده که نویسنده بتواند فاصله خود را از شخصیت‌ها حفظ کند. افکار و احساسات کودک…

Read more

رنج نوشتن؟! / شرحی براحوال احمد محمود / علی ربیعی(ع-بهار)

ازولایت خراسان شهر سبزوار روستای دولت آباد همراه و هم نشین با محمود دولت آبادی که حرکت می کنی روی به سمت جنوب غرب به خوزستان و اهواز در کناره رود کارون جنب خانه ای قدیمی در حاشیه رود می رسی می ایستی نشانه ها را می پرسی آره همین جاست خانه احمد محمود…

Read more

تنهایی سرنوشت او بود! / احمد محمود به روایت احمد دهقان

خیلی ها «مدار صفر درجه» را کتاب بهتری می دانند، اما پس از گذشت سال ها خاطره خواندن کتاب «همسایه ها» برای اولین بار، همچنان برایم لذتبخش است. خاطره خوبی که از مطالعه کتاب های احمد محمود داشتم، سبب شد تا از این گفت و گو درباره «احمد محمود» حس خوشایندی داشته باشم، اما پس…

Read more

استعاره احمد محمود / از نقد و ناقدان/ شیما بهره‌مند

منتقدان و آسیب‌شناسان دیگر نیز در این میانه، نقشی شبیه به مفتی را پذیرفته‌اند و نشسته‌اند به حکم‌دادن برای ادبیات، از ازل آن تا ابد، که «رمان» فرم ادبی زمانه ماست و دوران داستان کوتاه به‌سر رسیده و چه و چه. عده‌ای چراغ‌به‌دست دنبال مخاطب گمشده‌اند، حال آن‌که سازوکار مبهم نشر این روزها، هر آن…

Read more

به یاد احمد محمود / درد جاودانه

آثار احمد محمود، نویسنده مطرح از همان اواخر دهه سی كه او نوشتن آغاز كرد، نقدونظراتِ بسیاری را برانگیخت و تا هنوز هم جزوِ پرشمارترین و پرمخاطب‌ترین رمان‌های ایرانی است. محمود در سال ٣٨ با مجموعه‌داستان‌های «مول» و بعدتر «دریا هنوز آرام است» و «بیهودگی» پا به عرصه نویسندگی گذاش

Read more

احمد محمود؛ فروتن، صادق و صمیمی / یک خاطره از محمد دهقانی

خاطره ای از یک دیدار محمد دهقانی چنين بي‌دفاع دوستان خبرنگار در روزنامۀ وزین «شرق» از من خواسته‌اند که مطلبی در گرامیداشت نویسندۀ چیره‌دست فقید، زنده‌یاد احمد محمود، بنویسم. مثل اغلب موارد متأسفانه این درخواست را خیلی دیر مطرح کردند و الان دیگر فرصتی نیست که من مفصلاً از ارزش کار محمود و سبک و…

Read more

کَندنِ چاه با نوک قلم / داستان نویسی احمد محمود به روایت محمد بهارلو

در اوایلِ تابستانِ شصت‌ونه یک روز درآمد که می‌خواهد رمانی در بارۀ جنگ بنویسد، که شاید ادای‌دینی به هم‌ولایتی‌هاش باشد، و نوعی تجدید‌نظر و تکمله بر «زمین سوخته» که در نوشتن و چاپِ آن‌ قدری تند رفته بود. «زمین سوخته» زمانی منتشر شد که هنوز ترکش‌های انفجار جنگ و غبار کورکنندۀ ناشی از آن فرو…

Read more

داستان آدینه (16): «شهر کوچک ما» نوشته احمد محمود / به همراه روایت کوتاه احمد محمود از زندگی خودش

«از جمله مشکلاتی که همیشه داشته‌ام نوشتن زندگی‌نامه خودم بوده است. شاید علتش این باشد که وقتی به سال‌های پشت سرم نگاه می‌کنم می‌بینم چیزی برای گفتن ندارم. این است که درمی‌مانم. همچنان که حالا درمانده‌ام.»

Read more

انگار مجسمه‌اي از سنگ/ احمد محمود، پنج‌شنبه‌ها، درکه

محمود، پنج‌شنبه‌ها، درکه انگار مجسمه‌اي از سنگ شيما بهره‌مند اگر سال‌های قبل از شصت‌ونه بود، «شاسب» -‌‌ شخصیت داستانِ «بازگشت» - سرنوشت دیگری داشت. «نه. این‌طور نیست. اتفاقا من با شاسب بدون دلسوزی،‌ بدون ملاحظه و رحم مواجه شدم. شاید اگر سال‌های قبل بود، طور دیگری با او برخورد می‌کردم»,١ اما حالا آن‌طور که برزو…

Read more

احمد محمود؛ داستان یک تبعید

اگر آن ١٣ نفر برگه را امضا کرده بودند هیچ‌کدام از این ماجراها پیش نمی‌آمد. چند هزار نفر به‌صف شده بودند در ردیف‌های صدنفره دانشکده افسری. می‌خواستند بروند خدمت سربازی. فرمانده روبه‌روشان فریاد می‌زد: «فقط به پنج صف نیاز داریم. قرعه می‌کشیم. بقیه می‌روند رد کارشان». انتخاب‌شده‌ها باید خودشان را معرفی می‌کردند و لباس نظام…

Read more

به یاد احمد محمود / سالگرد درگذشت نویسنده زمین سوخته

احمد محمود، با نام حقیقی احمد اعطا، دیری است که از میان ما رفته است؛ در 12 مهر ماه 1381 ما و دنیا را وا می گذارد و می رود: زندگی می گذرد و هر کس سهمی از عمر دارد و تا آن جا که از دست برآید باید چنان زندگی کرد که تلخ نباشد…

Read more

گفت و شنیدی با احمد محمود

آثار «احمدمحمود» اما، با چنين نگاهي قابل ارزيابي‌اند. او نويسنده‌ خلاقي بود که همواره به کشف افق‌هاي تازه مي‌انديشيد. ازهمين رو، مي‌توان در آثارش، تجربه‌هاي تازه‌اي را- چه در«مفهوم» و چه در«ساخت» و«تکنيک» و البته «زبان»- ديد.

Read more