ششدهه از چاپ نخستِ «ملکوت» (دیماه ۱۳۴۰، کتاب هفته) تنها داستان بلند بهرام صادقی میگذرد؛ داستان بلندی که از آن بهعنوان یکی از کلاسیکهای فارسی یاد میشود. پس از سالها ممنوعالچاپی (آخرین چاپِ «ملکوت» مربوط به نشر نیلوفر، ۱۳۹۳ است)، سرانجام در سال جاری نشر معین چاپ جدیدی از این کتاب را منتشر کرد
بهرام صادقی متعلق به نسل پس از کودتای ۲۸ مرداد است. نسلی که هراس و نگرانی را در همان نوجوانی خود به جان خرید تا شاهد جهانی پر از دروغ، دورویی و بیرحمی باشد. صادقی که با شاعری و نوشتن شعر آغاز کرد در ادامه، این داستانهایش بود که نام او را بر سر زبانها…
دهه سی در تاریخ سیاسی- اجتماعی کشور فضایی پر از نومیدی و یأس بود. سالهای تلخی که حاصلش سقوط دولت ملی دکتر مصدق بود و حسرت و دریغ مردمی که به آزادی و دموکراسی دل خوش کرده بودند. دهه آشوب، انزوا و کودتا. تانکها به راه افتادند و مشتی لات و چماقدار خیابانها را قرق…
شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که آخرین بچه خردهفروشی جزو در نجفآباد اصفهان، روزی، روزگاری بشود یکی از نویسندگان نامدار این ملک و با وجود آثار نهچندان پرشمارش، تاثیری غیرقابل انکار بر ادبیات ایران داشته باشد.
بهرام صادقی، فرزند آخر خانواده، دارای ۲ خواهر و یک برادر، در خانوادهای فرهیخته و علاقمند به کتاب پرورش یافت. پدر او با اینکه سواد نداشت، علاقهی وافری به کتاب داشت. در شبهای کتابخوانی که در خانهی ایشان در سالهای کودکی بهرام صورت میگرفت، فردی باسواد کتاب میخواند
« سراسر حادثه» از معروفترین و بهترین داستانهای کوتاه بهرام صادقیست که در سال ۱۳۳۸ نوشتهشده و مجلهی معتبر «سخن» در همین سال آن را منتشر کرده است.این داستان کوتاه بعدها وقتی ابوالحسن نجفی داستانهای بهرام صادقی را در کتاب سنگر و قمقمه های خالی جمع کرد، در این کتاب هم منتشر شد. بهرام صادقی…
«بوف کور» نبود «ملکوت» نمونه نداشت/پایهگذار رئالیسم جادویی در ایران
احمد ابومحبوب معتقد است: بهرام صادقی در داستانهایش مسائل عمیق را با بیانی ساده تحلیل میکند. او در عمق تحلیل خود به یک نوع سرگشتگی و گمگشتی میرسد. این گمگشتگی در اثر تحمیلهای قدرت بر انسان وارد شده است.
به گزارش مد و مه…
از چاپ اول مجموعه داستان «سنگر و قمقمههای خالی» بهرام صادقی در انتشارات زمان و به همت ابوالحسن نجفی بیش از ۴٠ سال میگذرد. مجموعهای که تا مدتها نایاب بود و فقط اگر کسی به کتابفروشی زمان میرفت و سراغ آن را میگرفت میتوانست نسخهای از آن را که هنوز در پستوی کتابفروشی مانده بود…