فیلسوف و شاعر و نویسنده ای که پیش از آثارش زندگی یش در معرض قضاوت است و این حکایت و شرح ماجرا کماکان ادامه دارد گویی هزار پایی ست که در زیر آستین هر کدام ازما دارد وول می خورد تا جاییکه هر چه خوشبختی و بدبختی انسان امروز است
نیچه فیلسوفی قرن نوزدهمی بود.دلبستۀ تراژدیهای یونان باستان.تراژدیهایی دیونوسوسی که انسان گیر افتاده در تنگنای آنها باید بخندد و به آنها «آری» بگوید.این تراژدی همان بخت اوست
این نوشتار از «واعظین مرگ» که یکی از تعابیر فلسفۀ نیچه است سخن می گوید و به این بهانه به جایگاه مرگ اندیشی در تاریخ تفکر می پردازد و در این میان ضمن ارائۀ چشم اندازی از دیدگاه نیچه در خصوص مرگ و زندگی، پرسشهایی مطرح می کند که از دل این نوع نگاه به…
نیچه مجادلهانگیز است و چنین بوده است. شاید بیش از هر فیلسوف دیگری حتی مارکس. بخشی از این امر به زبان نیچه، شیوهی بیان و طرح مضامین اندیشهاش برمیگردد. زبان «چنین گفت زرتشت»، زبان تعلیل به شیوهی فیلسوفان مدرنی مثل دکارت، کانت، اسپینوزا، هگل و حتا شوپنهاور نیست.
در کودکی و نوجوانی چنان ایمان راسخی به مسیح و خداوند داشت که او را کشیش کوچولو میخواندند. اما تقدیر چنین بود که فرزند کشیشی لوتری که تا چند پشت اجدادش کشیش بودند، به شمایل یکی از بزرگترین ستیهندگان دین مسیحی بدل شود.
مراکز معتبر آکادمیک و فکری دنیای امروز ، اتفاق نظر دارند که در میان نخبگان و اندیشه پردازان بزرگ تاریخ جهان پنچ تن از اهمیت و جایگاه ویژه ای در شکل دادن به اندیشه و معرفت کنونی جهان برخوردارند و نیچه یکی از این پنج نفر است که شناخت زندگی ، افکار و آثارشان اهمیت…