و حالا یک زن قهرمان داستان سیاه صحنه است
گپی با سعدی افشار وجدان بیدار صحنهها
شقایق عرفینژاد
محمود، هنوز سرپا بود. قبراق و سرحال و بيخبر از حركت خزندهي خرچنگي كه درونش را به چنگ ميخراشيد، نداشت.
غروبي بود، دربارهي تاتر حرف ميزديم و لالهزار كه ويرانياش دغدغهي مشتركمان بود، براي…
فرزانه ابراهیمزاده: تنها بود. مثل نقشی که همه سالهای عمرش از 10، 12 سالگی تا چند وقت پیش که بیماری او را از پا بیندازد، روی صحنه بازی کرد. نقشی که جوانی، سلامت و زندگیاش را پای آن گذاشت. سعدالله رحمتخواه را هم ما با یک اسم و لقب میشناختیم. اسمی که خودش انتخاب کرده بود.…