بازگشت قهرمان دیروز آن هم در کسوت کسی که حالا خائنش میپندارند، دستمایهی بکری را در اختیار شالاندن قرار داده تا داستانی جذاب را روایت کند
خبرنگاران بسیاری به داستاننویسی روی آورده اند، اما تنها تعداد معدودی از آنها هستند که توانسته اند جایگاه خود را به عنوان رمان نویسی بزرگ تثبیت کنند. کسانی که هم درک درستی از تفاوت مدیوم ها دارند و هم به خوبی تجربه خبرنگاری را پشتوانه داستان نویسی خود ساختهاند
'بازگشت به کیلیبگز
اثر سورژ شالاندن
ترجمه مرتضی کلانتریان / نشر آگاه
در یک آن غریبهای بود و هم از مردم کشورم. کسی مرا دیده بود و دیگر هرگز مرا نخواهد دید. این فرانسوی ریزهنقش سراسر ایرلند را زیرپا گذاشته بود تا قدمبهقدم دنبالم بیاید. او کمی بلفاستی، کمی کیلیبگزی، کمی از جنس زندانیان…
ادبیات آنگلو-آیریش دارای یک هویت ملی است و فارغ از ارزشهای ادبی، شناخت محتوای آن بدون آگاهی از تاریخ پرماجرای ملتی که برای حفظ تمامیت خود، پیامدهای تلخ و ناگوار مبارزه مسلحانه را به جان خرید و بار روانی یک عمر سرخوردگی و احساسات پارادوکس را به دوش کشید، امکانپذیر نخواهد بود.
حتی یک روز کامل از خواندن رمان «بازگشت به کیلیبگز» نوشته سورژ شالاندون نگذشته است که زن و مرد جوان توریستی را، در نزدیکی وضوخانه مسجد محقر جنب استادیوم ورزشی در جزیره قشم میبینم. کنجکاوی اجازه نمیدهد بگذارم و بگذرم. پس میروم به همان سمت و سوال میکنم. دو ساعتی از ظهر گذشته و همهجا…
سورژ شالاندن، از خبرنگار جنگ، به یک رماننویس بزرگ رسیده که هنوز هم از جنگ مینویسد: از کشتار کودکان فلسطینی در اردوگاه صبرا و شتیلا، از کشتار آدمها در جنگ دوم جهانی، و از مناقشات ایرلند شمالی و بریتانیا و فرانسه و در یک کلام از «جنگ»؛ هیولایی که او از آن میترسد، مبادا او…