جنس و خمیره زبان استتیک یک سرزمین “واژه” نیست بلکه گوته، پوشکین و حافظ است. تعریف کلیشهای از زبان نیز که “ابزار” ارتباط است هیچ ارزش و معنای زبان بلاغی را نمیرساند. این زبان محاوره که همانند کالای تبلیغاتی مصرف میکنیم در واقع در زندان زبان از ما بیگاری میکشد
حافظه تاریخی قدرت سهمگینی دارد که “گذشته” را زنده میکند و به آسانی هم اجازه فراموشی یک فاجعه را نمیدهد.[i] به بیانی، حافظه یک رابطه “بیواسطه” بین گذشته و امروز است؛ حال آنکه آگاهی تاریخی پیوند باواسطه بین گذشته و حال است. در ایران کدام فاجعه تاریخی را اهمیت دهیم و کدام را فراموش کنیم؟…
از صادق نوشتن آسان نیست چه رسد که “هدایت” باشد؛ نویسنده ایرانی که هیچ نویسندهای در تاریخ معاصر به اندازه او رنج، بویژه رنج فرهنگی نکشیده است. مگر نه اینکه “فرهنگ” هم به زندگی نظر دارد و هم به مرگ؟ آیا فرهنگ جز چگونه زیستن و چگونه مردن است؟ کدام نویسنده، کدام شاعر، کدام صادق…