در بحبوحهٔ دورانی که اختراعات یکی پس از دیگری زندگی انسان را تکان میداد، فیلسوف بدبینی پیدا شد که میکوشید حقیقت زندگی را برملا کند. او میگفت حقیقت زندگی در دایرهای محصور شده که در یک طرفش لذت ایستاده و در سوی دیگرش حسرت. آدمی، مادامیکه در جهان است، بین این دو میرود و میآید…
اثر اصلی آرتور شوپنهاور، «جهان همچون اراده و تصور [بازنمایی]»، با این جمله آغاز میشود: «جهان تصورِ من است». او به تمایز کانتی بین فنومن یا پدیدار و نومن یا نا – پدیدار اشاره میکند. یعنی جهانی که ما بهعنوان سوژه مدرِک بهوسیله حواسمان تجربه میکنیم مربوط به حوزه پدیدارهاست
آرتور شوپنهاور در ۲۲ فوریهی ۱۷۸۸، در شهر “دانتزیگ” آلمان (گدانسک در لهستان امروزی) دیده به جهان گشود. پدر او که پیشهی بازرگانی داشت، به سبب مهارت، مزاج گرم، سرشت پابرجا و عشق به آزادی، نام آور بود.
شوپنهاور فیلسوف آلمانی در حالی که برای سوالات آزار دهنده اش دنبال پاسخی قانع کننده می گشت در حالی که در خیابان قدم می زد. یکی از رهگذران وقتی رفتار عجیب او را دید پلیس را خبر کرد. چند دقیقه بعد افسری به شوپنهاور نزدیک شد و پرسید: تو چه کسی هستی؟ شوپنهاور به پلیس…