معناباختگی زندگی روایتی تکرارشونده در ادبیات مدرن جهان بوده است. سرگشتگی انسان و در جستوجوی معنای زندگی بودن موضوعی است که نویسندگان مختلف از منظرهای مختلف به آن پرداختهاند و هر بار بخشی دیدهنشده از وضعیت انسان در جهان مدرن در این روایتها به تصویر درآمده است
کتاب را میبندم، لیوان چایی نیمهگرم را سر میکشم و از خودم میپرسم: «اگر بدانم چه زمانی خواهم مُرد، با باقی زندگیام چه میکنم؟» در فانتزیها و متلها همیشه این سوال را از یکدیگر میپرسیم و پاسخها اغلب پاسخهایی غیر واقعی است. دانشمندی پاسخ داده است که شب آخر را به یادگیری زبان چینی مشغول…
هفتهای پیش از درگذشت نابهنگام «مجتبی عبداللهنژاد» مترجم هندرسون شاه باران خواندن کتاب را به پایان بردم. همان روز در صفحهی اینستاگرامم در یادداشتی مختصر از ترجمهی خوب کتاب نوشتم. منتظر بودم آقای عبداللهنژاد نظرش را دربارهی آن یادداشت برایم بنویسد و اگر لازم باشد نکات مورد نظرم را به تفصیل برایش بفرستم.
شاملو در تاریخ ادبیات ایران یگانه است. هیچ کس دیگری را نمیتوان با او قیاس کرد. چند نسل از بهترین فرزندان ایران با شعر شاملو بزرگ شدند. با شعر شاملو عاشق شدند. با شعر شاملو زندگی کردند. با شعر شاملو مردند. ولی شعر تنها دستاورد او نبود. حتی بزرگترین دستاورد او نبود.
یکی از مسائل حاشیهای دانشکدههای ادبیات ایران از سالها پیش خلأ نگاهِ خلاقانه در تدریس دروس مشخصِ زبان و ادبیات فارسی است. قضیه، قضیهی قدیمیای هم هست… دست کم به نیم قرن پیش برمیگردد؛ زمانی که رضا براهنی، شاعر، نویسنده، منتقد معاصر و استاد دانشگاه، منتقدِ وضعیت حاکم در دانشگاهها بود و معتقد بود باید…