کنراد در دیباچه ی کاکاسیاه کشتی نارسیسوس۱ مینویسد: “هنر، خود به تنهایی میتواند تلاشی باشد مصمم در جهت ارائه ی والاترین نوع عدالت و دوستی، روشن ساختن حقیقت، چند برابر کردن آن و در نهایت به اجرا درآوردن هر کدام از حوزه های خود به دنیای پیش رو”. اما، این حقیقت در نظر کنراد…
توبیاس وولف نویسنده ی عجیبی است که آثارش “کاملا واضح و هیپنوتیزم کننده است؛ به طوری که خواننده خواستار مداخله در متن داستان برای یافتن توضیحی در جواب این سوال که چطور ممکن است داستان به این سلیسی باشد؟!”