٢سال پیش در چنین روزهایی بود که گونتر ویلهلم گراس یا به قول خودمانیاش گونتر گراس در ٨٨سالگی درگذشت. نویسنده پرآوازهای که دربارهاش گفته شده که بازتاب صدای نسلی از آلمانها بود که در زمان سلطه نازیسم بزرگ شده بودند
هدف بیشتر کتابهای گونتر گراس را میتوان «نوشتن برای مقابله با فراموشی» تلقی کرد. آثار گراس با موضوعیت ناسیـــــونــــال سوسیــــالیســم هستند و از زمینههای آن سخن میگویند، حتی آثاری که بعد از جنگ دوم جهانی خلق شدند؛ مطابق داوری آکادمی نوبل برای اعطای این نشان به وی، «گونتر گراس در میان بیرقهایی سیاه، چهره فراموششده…
تم اصلی اغلب آثار گراس را جنگ جهانی دوم و تاثیرش بر آلمانی ها تشکیل می دهد. چنین درونمایه هایی همچنین شامل نقد چگونگی استدلالهای ایدئولوژیکی آنان نیز هست؛ استدلالهایی که پایه های حکومت نازی را تقویت میکرد.
با مرگ گونتر گراس آلمان از مهمترین سیمای ادبی خود محروم شد. او با نوشتن دهها رمان، داستان، نمایشنامه و مقاله بارزترین نویسنده آلمان به شمار میرفت و بیگمان یکی از آخرین نویسندگان “بزرگ” جهان بود.