جلدی سرخ و عنابی دارد، با نخ پرک سفید، محکم بسته شده تا شیرازهاش از هم نپاشد. حداقل 10سال است که از بو و شکلشان میفهمم آسانند یا پر دستانداز. مرددم نخ دورش را باز کنم یا بگذارمش برای صبح شنبه... امروز، چهارشنبه، بعد از ناهار میروم چالوس پیش خانم و بچهها و صبح شنبه…
از رمانهای محمد محمدعلی، از جمله «برهنه در باد» که اخیرا دوباره از طرف «نشر مرکز» منتشر شده، پیش از این گفته و نوشتهاند، اما آنچه ضرورت بازخوانی و دوباره گفتن و نوشتن این رمان را ایجاب میکند نه فقط تجدید چاپ آن، که یادآوری عناصر، شگردها و مفاهیمی است که قصهنویسی ما در سالهای…