هوشنگ گلشیری، از مهمترین داستاننویسان ایرانی است. او سال ۱۳۱۶ در اصفهان به دنیا آمد و سال ۷۹ در تهران از دنیا رفت. کارگاههای داستانخوانی گلشیری که در دهه ۶۰ پایهگذاری شد و تا نیمه دوم دهه ۷۰ هم ادامه یافت،
هوشنگ گلشیری از معدود نویسندگان واقعا صاحب سبکی بود که خواندن بخشی از نوشته هایش، بدون آنکه امضای او را داشته باشد، گواه از نام صاحب آن قلم داشت. حکایت شاه سیاه پوشان نیز همین بود، با اینکه در ایران منتشر نشد و اسم او را نیز با خود نداشت، اغلب آنها که خواندند،…
«زمستان ۷۷ است، زمستان تر از آنچه اخوان ثالث در وصف آن سروده، چرا که از پی نفرین شده ترین پاییزها فرا رسیده با آذرماهی شرمگین و سیاهرو از قتل های زنجیره ای و به مسلخ رفتن مختاری و پوینده و مقتولان شناخته شده یا ناشناخته دیگر. چندی پیش ، وزارت فرهنگ و…
«نقشبندان» از داستانهای دههی شصتی هوشنگ گلشیری است، داستانهایی که در اوج پختگی ادبی نوشت، زمانی که به واقع و به تعبیر خود او همان نهنگ ادبیات داستانی خرد ایران بود. به مناسبت زادروز او، ۲۵ اسفند ماه ۱۳۱۶، این داستان را می خوانیم. به یاد داستان نویسی که از زمانه خود پیش افتاده…
هوشنگ گلشیری در زندگی نه چندان طولانی از نظر ماه و سال، اما بسیار پربار از لحاظ تولید فرهنگی و ادبی و نیز وقف بیش از دو دهه از زندگی پربارش در راه ” آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثناء”¹ بر ادبیات ایران تاثیری عمیق گذاشته است. گرد فراموشی بر چهره او…
قول مشهوری است که داستاننویس برجسته کترین منسفیلد (Katherine Mansfield) چند بار کوشید تا رمان بنویسد، اما هیچیک از تلاشهای او قرین موفقیت نشد (مایسْزُر Myszor ۲۰۰۱: ۳۷). همچنین در بسیاری از کتابهای مربوط به ادبیات داستانی از نویسندهی برجستهی آمریکایی ویلیام فاکنر William Faulkner نقلقول شده که نوشتن داستان کوتاه، به مراتب طاقتفرساتر از…
مرگ هوشنگ گلشیری مرگ هر کسی نیست. از همین آغاز باید دقیق باشیم. مرگ او مرگ یگانهای است از میان سه یا چهار یگانهی این زمان، این زبان، و این نثر. در قصهی کوتاه تائی نداشت، ندارد، هم قامتهایش هدایت و چوبکاند، و شاید – میگویم، شاید – بهرام صادقی و غلامحسین ساعدی، در قصهی…
قرارگرفتن دو نام بزرگ، هوشنگ گلشیری و مهرداد بهار، در کتابی که حاصل گفتوگوی درازآهنگ آن دو در نیمه نخست سال ۱۳۷۲ است، نوید چراغ روشن دیگری است در این روزهای ما، که راه پیشرویمان را بهتر ببینیم و بهتر انتخاب کنیم.
در مقالهی پیشین اشاره شد که چگونه سوءبرداشت گلشیری از مکتب فرمالیسم روسی جدال آسیبزای بین فرم و محتوا را وارد ادبیات داستانی ایران کرد. نیز گفته شد که این سوءبرداشت چگونه به خشکاندن درخت تنوع ادبی در ادبیات معاصر ایران یاری رسانده است. در مقالهی پیشرو، به جنبههای دیگری از تأثیرپذیری گلشیری از این…
جنبهای از آنچه تقوی در مورد گلشیری نگاشته درست و جنبهای دیگر از آن قابل بحث است. قائل شدن به اینکه «نویسندگان نسل جوان ایران بیش از هر نویسندهی دیگری از گلشیری متأثر» شدهاند تا حد زیادی درست است، اما اینکه بگوییم آنها «راههایی» را پی گرفتهاند که دروازههایشان را او به رویشان گشوده است…
هوشنگ گلشیری «شازده احتجاب» را سال ۱۳۴۸ چاپ کرد. کتابی که به سرعت به یکی از آثار بحث ساز ادبیات ایران تبدیل شد. گلشیری پیش از انتشار شازده احتجاب چند داستان کوتاه موفق و ناموفق و یک کتاب ناموفق منتشر کرده بود. اما ظهور شازده احتجاب در فضای مملو از رئالیسم گرایی افراطی از نوع…
شازده احتجاب مشهورترین اثر هوشنگ گلشیری بعد از سال ها همچنان خوانده می شود و یکی از معتبرترین نمونه های رمان ایرانی به شیوه روایت جریان سیال ذهن است. نیلوفر مهابادی نویسنده نگاهی به این رمان داشته
در میان سطرهای آثار گلشیری همیشه حرف هایی هست برای خواندن و به فکر فرو رفتن. کمتر اثری از او می توان یافت که نچسب و علیل باشد و طعم شیرین قصه شنیدن و داستان خواندن را از ما محروم کند. داستان جبه خانه -با همه ی نقد ها و انتقاد هایی که…
با این که «شازده احتجاب» در میان اهالی نقد و جامعه داستاننویسی معاصر، رمانی خوشساخت تلقی میگردد، اما گلشیری مسیر بعدی داستاننویسیاش را بر مبنای بوطیقای حاکم بر این اثر پی نمیگیرد و به موج تحسینی که پیرامون این اثر جریان داشت بیتوجه میماند
آسمان بار امانت نتوانست کشید، قرعه فال به نام من دیوانه زدند. این حرف یک آدم معمولی نیست. از دغدغههایش میشود فهمید صاحب فکر است. از هستیاش شکوه دارد. به این جمعبندی رسیده که توی خلقت به او اجحاف شده. بار امانتی را به دوش کشیده که آسمان هم تاب تحملاش را نداشته.
آخرین رمان من دیماه گذشته تمام شد. این کار را از سال ۱۳۶۳ شروع کرده بودم. وقتی از ایران می رفتیم، دو فصل آن تمام شده بود، یک فصل دیگرش تایپ شده بود و یک فصل هنوز روی نوار بود و در هشت، نه ماهی که آنجا بودم توانستم بخش هایی را که روی نوار…
قصد داریم به بررسی معروف ترین آثار نویسندگان ایرانی بپردازیم که در جهان شناخته شده و به زبان های مختلف چاپ شده اند.
جُبه خانه در عصر قاجار به معنی اسلحهخانه و همه ملزومات متعلق به آن بوده است، اما ما در اصفهان بهجایی میگوئیم که از البسه و اشیاء عتیقه پر باشد...”
«جننامه» درایران منتشر نشد، نشر باران در سوئد آن را به شکلی محدود منتشر کرد و از همین رو در زمان خود آنگونه که باید دیده نشد و به عبارتی همانند بسیاری از آثاری که در خارج از کشور منتشر میشوند، متولد نشده به جوانمرگی دچار شد. این درحالیست که جننامه در سالهای اخیر…
از جمله موضوعاتی که از دیرباز در مطالعات ادبی اهمیت داشته است و نظریه پردازان و منتقدان ادبی آن را بررسی کرده اند، علت ماندگاری برخی از آثار و میرایی بقیه در تاریخ ادبیات است. نگاهی گذرا به تاریخ ادبیات و بررسی آثار ادبی نوشته شده در برهه های زمانی مختلف، حکایت از آن می…
در کنار تحولات فکری، تغییرات ساختارهای اجتماعی نیز در پیدایش رمان نقش عمده ای داشتند. ساختار اجتماعی قدرت که در دست خاندان های اشرافی و مالکان بود، به تدریج با قدرت یافتن طبقه متوسط دگرگون شد.
برش هایی از «یادی از دوست» (ضیاء موحد)
«در زندگی گلشیری مثل این که هیچ چیز شخصی و خصوصی وجود نداشت. در خانه اش همیشه به روی ما باز بود و اگر کسی مدت کوتاهی با او رفت و آمد می کرد از همه چیز زندگی گذشته و حال او آگاهی می یافت. برای…
گلشیری از کسانی است که سالها چراغ داستاننویسی را در این سرزمین روشن نگه داشت و از این جهت حقی انکارناشدنی بر گردن ادبیات معاصر دارد. او به کاری که میکرد اعتقاد داشت و بر آن اصرار میورزید، آنقدر که حتی در روزهای عسرت و پریشانیاش هم حاضر نشد از آن دست بکشد
در گفتوگوی آدینه با هوشنگ گلشیری، نویسنده برجسته ایرانی درباره آثار خود و نیز داستاننویسی در دهه ۶۰ به داوری نشسته است. گلشیری در این مصاحبه علاوه بر بیان مبانی نظری باورهای خود درباره داستاننویسی، به نقد و بررسی آثار مطرح دهه ۶۰ پرداخته است.
بخشی از یادداشت محمود دولت آبادی درباره هوشنگ گلشیری / از کتاب «ميم و آنِ ديگران»
گفت: از جاهای عجیب وغریبی گذشتم.
جمله کامل بود. پس گفتم و برگشتی!. بهشدت ذوقزده بودم. در جوابم گفت آره! هجای «آ» و سکون «ه» چنان پر بود از دم ریهها که حرف «ر» در آن میان فرسوده شد.…
میگفت (نقلِ به مضمون): نثرِ کهنِ فارسی را باید بخوانیم: خوب و دقیق و پیوسته… خواندنِ نثرهایِ زیبا و درخشانِ کهن نوعی شُستوشو و پاکیزه کردنِ ذهن است از آلودگیهایی که ذهن و حافظۀ ما را میآلایند: خواندنِ و شنیدنِ این نثرهایِِ مغلوطِ رسانهها و نیز نوشتههایِ شَلختۀ نویسندگانی که زبانِ فارسی یادنگرفته، دائم نوشته…
آنچه می خوانید گزیده ای از صحبت های ضیاء موحد در گفتگو با اندیشه پویا ست که به نقل از «خوابگرد» در این جا منتشر شده اند. گفته های موحد درباره بهرام صادقی آنقدر نکات جالب توجه داشت که حیفمان آمد آنرا در اینجا نقل نکنیم.
گلشیری خوابیده بود چند متر آنسوتر، پیچیده توی آن ترمه اخراییرنگ. انگار خیال راحت شده باشد از همهچیز دراز کشیده بود برای خودش و نحیفتر از همیشه رفته بود به خواب ابدی. روحانی پیری هم بالای سرش داشت آن نماز غریب بیسجود را میخواند و جماعتی مبهوت پشت و پسش اقامه بسته بودند
هوشنگ گلشیری، داستاننویس صاحب نام معاصر، نوشتن را در مکتب بهرام صادقی آغاز کرد. اولین شعرها، داستانها و نقدهایش از سالهای ۴۰ بهبعد در پیام نوین و جنگ اصفهان بهچاپ رسید. بعد، سرودن شعر را بهشاعران وانهاد و راه اصلیاش، داستاننویسی، را بهجد ادامه داد.
چنار یکی از داستانهای اولیه هوشنگ گلشیری است نویسنده ای که با سرودن شعر شروع کرد اما با راهنمایی ابوالحسن نجفی به داستان نویسی پرداخت و آن را جدی گرفت تا به یکی از بزرگان داستان نویسی این دیار بدل شد.