'برشی از «دنیای آشنا» اثر ادوارد پی. جونز
ترجمه شیرین معتمدی
جولای بود، و خاک جولای بیشتر از خاک ژوئن و مه مزه فلز شیرین میداد... حالا، با غروب خورشید، نبود ماه و رابطه خوبش با تاریکی، دُم قاطر در دستش به انتهای کرت رفت. وقتی به فضای باز رسید، دُم حیوان را ول…
یکی از چشمگیرترین و تحریکآمیزترین رمانهای مربوط به دنیای بردهداری در یک دهه پیش، رمان «دنیای آشنا»ی ادوارد پی. جونز است. مطبوعات جهان از چاپ این رمان در سال ۲۰۰۳ بسیار هیجانزده شدند و برای ادوارد پی. جونز نیز بسی پرشور و دیوانهکننده بود
ادوارد پی. جونز (۱۹۵۰- آمریکا) حالا با «دنیایی آشنا» یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستویکم آمریکا و جهان است؛ رمانی که عنوان برترین و بزرگترین رمان قرن را بر پیشانی خود دارد،
دنیای عجیب بردهداری آمریکا موضوع بسیاری از داستانها و آثار ادبی بوده است که برخی از آنها به شکل نادری ممتاز و بینظیر هستند. از آثار هریت بیچر استو گرفته تا ویلیام فاکنر و تونی موریسون همگی به موضوع نژادپرستی پرداختهاند
در سال ۱۸۵۵ میلادی، هنری تاونسند، برده سابق که حالا صاحب سیوسه برده و پنجاه جریب زمین در منچستر کانتی، ویرجینیا، بود در بسترش منتظر مرگ است. همسرش کلدونیا «زن رنگینپوستی که آزاد به دنیا آمده بود و در تمام روزهای زندگیاش تحصیل میکرد» به او پیشنهاد میدهد که برای آرام شدنش چیزی برایش بخواند.