نويسندهها را فقطوفقط بايد بهخاطر آثارشان ارج نهاد. اگر قرار است جيمز ايجي در يادها بماند، اين جاودانگي فقطوفقط بايد بهخاطر موفقيتهاي كمنظير و سختكوشانهاش باشد. نويسنده رمان «روايت يك مرگ در خانواده» هيچ توضيح و پوزشي به آيندگان بدهكار نيست.
بهراستی چرا جیمز ایجی؟ بهترین پاسخ را جان آپدایک به ما میدهد: «نویسندهها را فقطوفقط باید بهخاطر آثارشان ارج نهاد. اگر قرار است جیمز ایجی در یادها بماند، این جاودانگی فقطوفقط باید بهخاطر موفقیتهای کمنظیر و سختکوشانهاش باش
در 16 مه، 1955، جیمز ایجی، 45ساله درحالیکه با تاکسی به سمت مطب پزشکش میرفت در اثر حمله قلبی درگذشت. دوایت مک دونالد منتقد ادبی بزرگ او را «جیمز دین دنیای ادبیات» میداند که آثار کلاسیک غیرداستانیای مانند «بیایید مردان مشهور را ستایش کنیم» از خود بهجای گذاشته است
«روايت يك مرگ در خانواده»، نوشته جيمز ايجي (ترجمه فارسي، شيرين معتمدي، نشر شورآفرين)، زيبايي و درامگونگي ساده يك شعر مردمي را دارد. اين داستان، كه وقايع آن در دامنه كوههاي «اسموكي بزرگ» در «تنسي» روي ميدهد
جيمز ايجي مينويسد: «نوشتههاي من به طور معمول چيزي است بين طنز و آنچه به گمانم نوشته «اخلاقي» است: اميدوارم بتوانم هر دو را از سيستمام پاك كنم و به وظيفه واقعي هنر برسم: تلاش براي بيان چيزها به همان صورت كه هستند، منهاي هر نوع نظر شخصي. حرف زدن بيفايده است: بنا به دلايل…