البته به خاطر همین بیپولی بهانه کردهام که از نمایشگاه خاطره خوبی ندارم چون اولین سالی که به نمایشگاه کتاب رفتم به جرم دزدی کتاب یقهام را گرفتند، دوره دوم یا سوم نمایشگاه بود و من سیزده سالم بود شاید هم نحسی ۱۳ دامنم را گرفت. آنوقتها دم در خروج سالنها کسانی بودند که بهصورت…
نام و آوازه جمال میرصادقی در ادبیات داستانی ایران، نه فقط حاصل آثار داستانیاش که توأمان دستآورد آثاری آموزشیست که در طول سه دهه گذشته در زمینه داستاننویسی منتشر کرده و از این منظر بیاغماض باید سهمی ویژه برای او در پرورش داستاننویسان نسلهای اخیر منظور کرد.
یاکوب آرژونی رمان «تولدت مبارک، آقا کمال!» را در بیست و یکی دوسالگی نوشته بنابراین میتوان استفاده از قواعد و الگوهای آشنا را نوعی انتخاب آگاهانه برای تضمین سروشکل داستان فرض کرد. او اگرچه از این الگوهای امتحان پس داده استفاده کرده، اما نه بهصورت تقلیدی و فارغ از قریحه
روایت است که عباس میرزا نایبالسلطنه (ولیعهد فتحعلی شاه قاجار) کتابخانهای پر از کتابهایی به زبان فرنگی داشت و از کارهای موردعلاقهاش رفتن به سراغ این کتابها، باز کردن و دست کشیدن روی آنها بود و مدام حسرت میخورد که نمیتواند آنها را بخواند.
نوشته زیر برآیند دو نقدیست که درباره رمان «از پائولوکوئلیو متنفرم!» نوشتم، این نوشته که برای کتاب ادبیات ماه تنظیم شد و در واقع فشرده دو نقد قبلیست به اضافه دریافتهای من در خوانشهای بعدی این رمان، که گذشته از اینکه معتقدم مهمترین رمان یکی دو ساله اخیر است