سلین در اول جولای ۱۹۶۱ دیده از جهان فروبست. او را در گورستان مودون به خاک سپردند. بر سنگ قبر او دو نام نوشته شده است: لویی فردینان سلین، دکتر لویی فردینان دتوش. لویی فردینان دتوش اسم واقعیاش بود اما او نام مادربزرگش «سلین» را به عنوان نام مستعار برمیگزیند
«اگر سلین توانست از تزهای سوسیالیستی نازیها دفاع کند، از این رو بود که پول گرفته بود»، همین جملهی سارتر که آن را سال ۱۹۴۵ در مقالهی «سیمای یک ضدیهود» نوشت (چاپشده در «له تان مدرن» و بعد در انتشارات گالیمار تحت عنوان «اندیشههایی دربارهی مسئلهی یهود»)، باعث شد که سلین این هجونامه را در…
لوئی فردیناند آگوسته دِتوش معروف به سلین از نویسندگان ما بین دو جنگ بین الملل فرانسه است. او دو جنگ را زندگی کرد و شاهد حوادث جهنمی نیمه ی اول قرن بیستم بود. انتشار اولین رمان «سفر به انتهای شب در سال ۱۹۳۲ دنیای ادبیات را ناگهان متوجه این ناشناس نمود.
«ایهاب حسن» در آغاز مقاله «ساد؛ زندان آگاهی»۱ می نویسد؛ «این ویژگی برخی از نویسنده هاست که تاریکی نهفته در رویاهایمان را پیش چشم گذارند و بدین سان دست به پیشگویی تاریخی بزنند. اینها همواره نویسندگانی نیستند که در نظر ما بالاترین ارج و احترام را دارند
این آخرین مصاحبهایست که با سلین انجام شده، نویسندهای فاشیست، متفرعن، گَنده دماغ، اما در عین حال دارای سبکی مفتون کننده و نثری غبطه برانگیز، که کتابی دیوانهکننده چون «سفر به انتهای شب» را نوشته و انبوهی شاهکار دیگر، نویسندهای که کار ضعیف در کارنامه اش نمی توان دید، چرا که همواره در اوج پریده.…
در این گفتوگو پرسشهای بسیاری در مورد دوران کودکی و نوجوانی، وضعیت خانوادگی، دوران تحصیل و حضور در جنگ و همچنین سبک و سیاق سلین در داستاننویسی و آرای او در ادبیات مطرح شده است