در فوریهٔ ۱۹۴۸، رهبر کمونیست، کلمنت گوتوالد۲ در پراگ بر مهتابی قصری بهسبک باروک قدم گذاشت تا برای صدها هزار نفر انسانی که در میدان شهر قدیم ازدحام کرده بودند سخن بگوید. لحظهئی حساس در تاریخ قوم چک بود. از آن لحظات سرنوشتسازی که فقط یکی دوبار در هر هزار سال پیش میآید.
دیدار و گفت و گوی این چهار شخصیت برجستهٔ دنیای فرهنگ، سال ۱۹۶۵ در پراگ (چکسلواکی) دست داد، و متن آن نخست همان سال، در مجلهٔ streets چاپ شد. سپس «لی باکساندال» هنگام گردآوری مطالب کتابی بهنام «چشماندازهای رادیکال در هنر» (سال ۱۹۷۲) این متن را هم برای چاپ در این کتاب برگزید. این گفت…
کوندرا میگوید یکبار حساب نیست، یکبار هیچ است، فقط یکبار زندگیکردن مانند هرگز زندگینکردن است، اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی میتوان قائل شد جز احساس بازیگری که بدون تمرین وارد صحنه شده است
«زندگی جای دیگری استِ» میلان کوندرا یک ضد سیره درباره زندگی شاعر جوانی است به نام یارومیل. کوندرا هسته مرکزی زندگانی شاعرانی چون رمبو، شِلی و لرمانتوف را بیرون کشیده تا تصویر یک شاعر تغزلی نوعی (در اینجا یارومیل) را بیافریند،
رمان بار هستی نوشته میلان کوندرا نویسنده مطرح اهل چک یک رمان فلسفی است که کوندرا در آن به موضوع هستی بشر می پردازد.