تقریباً همزمان با ظهور نئورئالیسم در سینما و در آثار فیلمسازانی همچون ویتوریو دسیکا، ادبیات داستانی نیز شاهد شکوفایی این سبک در کتابهای نویسندگانی مانند ناتالیا گینزبورگ بوده است. به نظر میآید ماهیت زندگی، بهویژه در دهههای چهل و پنجاه چنین سبکی از روایت را میطلبید. ا
این جملات بخشی از کتاب الفبای خانواده ناتالیا گینزبورگ است. کتابی با بافت داستانی که در واقع روایتی است از واقعیت زندگی گینزبورگ زنی که پرداختن به روابط خانوادگی ، سیاست و فلسفه سه رکن اصلی آثارش بود. آثار گینزبورگ از حدود بیست سال پیش وارد ایران شد، آثاری چون نجواهای شبانه، فضیلتهای ناچیز، شوهر…
گواینکه ناتالیا گینزبورگ از سکوت هراسان است و آن را شکلی از خودویرانگری رنجآور تلقی میکند اما او به کمک سکوت راوی خاطرههای خود میشود. «سکوت» و «خاطره» دو پارامتر مهم در داستانهای گینزبورگاند.