آنچه انسانها را برای پذیرش سلطۀ توتالیتاریسم در جهانی غیر توتالیتر آماده میسازد، تبدیل شدن «تنهایی» به تجربهای روزمره است؛ تجربهای مرزی که پیش از این به شرایط اجتماعی خاصی در حاشیه جامعه، مانند کهنسالی، محدود بود [و اینک] به تجربهای عمومی بدل شده است.
هانا آرنت را شاید بتوان از معدود فیلسوفانی دانست که محور اساسی کل آثارش را به گرد خود سامان داده و معنا بخشیده است: خشونت، بی رحمی و رنج انسانی در رژیمهای توتالیتر.
هانا آرنت (۱۹۰۶-۱۹۷۵) نه تنها یکی از مهمترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم است، بلکه فیلسوفِ «قرن بیستم» نیز هست. برای او قرن بیستم و حوادث آن مسئله بود. آثار مهم او مانند توتالیتاریسم، آیشمان در اورشلیم: گزارشی دربارۀ ابتذال شر، و حیات ذهن، همگی مرتبط به مسائل قرن بیستم هستند. ج
هانا آرنت بر این باور بود که رژیمهای توتالیتر تنها در پی قدرت و حاکمیت نیستند، بلکه فراتر از آن، فضای امر سیاسی را یکسره منهدم میکنند. ۴ دسامبر ۲۰۱۵ چهل سال از درگذشت این بانوی متفکرآلمانی میگذرد.
عموما تصور میشود فلسفیدن مردانه است، اما لازم نیست همیشه مردانه باقی بماند. کاملا ممکن است روزی روزگاری «زنی» فیلسوف باشد!
هانا آرنت، آخرین مصاحبهها و دیگر گفتوگوها